شهيد مهدي باكري

ای عزیزان بدانید ماندنمان در گرو رفتنمان است. شهيد مهدي باكري

خاطره ای از شهدا

یك روز صبح كنار سردار اسماعیل دقایقی نشسته و مشغول گفتگو بودیم كه مدیر داخلی پادگان آمد و گفت: مجاری آب و فاضلاب دستشویی ها بسته شده و باید كسی بازش كند. سردار گفت: خوب، باشد. ترتیب كار را می‌دهم. صبح روز بعد دیدیم سرویس آب و فاضلاب اصلاح شده است. در پی آن مدیر داخلی آمد و به سردار گفت: گره كار گشوده شده و دیگر نیازی به آوردن كسی نداریم. ایشان گفت: بارك الله! یكی از بچه‌ها گفت: خودم دیدم كه نیمه‌های شب آقا اسماعیل لباس بادگیر پوشید – كه بدنش نجس نشود – و به نظافت و رفع گرفتگی سرویس دستشویی پرداخت.

شهید اسماعيل دقائقي
منبع : راوی: احسان مداوی، ر. ك: بدرقه ماه، ص 88.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.