آنان که در راه خداجان باختند – یعنی شهدا -آنان را که پای بر خون آنها نهند و از طریق وحدت وخدمت ،خارج شوند نخواهند بخشید .هشدار میدهم شمارا از شکایت شهیدان در نزد پروردگار خویش؛ هشدار می دهم همه را بالاخص مسئولین را از اینکه مباد محرومین ومستضعفین جامعه را فراموش کنند. عزیزان من لذت زندگی در جهاد مستمر در همه ابعاد است. شهيد ايرج فيروزي |
|
یك روز به گردان ما ابلاغ شد برای پدافند به سمت شلمچه برویم و ما به آنجا رفتیم. در گروهان ما سربازی بود كه همه او را قاسم صدا میزدند. اولین بار كه او را دیدم نگاهش مرا جذب كرد. صداقت و معنویت در چشمهایش موج میزد. قاسم، فردی بسیار فعال بود و به سربازان، نحوه نگهداری از مواضع پدافندی و حفاظت در برابر گلوله را آموزش میداد. شبها تا صبح بیدار میماند و به سنگرهای دیدهبانی سركشی میكرد. او سربازی بسیار فداكار بود. یك روز وارد سنگر شد و گفت: «سقف دیدهبانی جلوی خط، آسیب دیده است. اگر اجازه دهید من و سرباز خدادادی برویم و آن را تعمیر كنیم.» گفتم: «قاسم جان، به پایان خدمت شما چیز زیادی باقی نمانده است. شنیدهام قصد ازدواج داری. بهتر است به مرخصی بروی و این مسئولیت را به ما واگذار كنی.» اما نپذیرفت و ناچار، او را همراه چند تن به خط فرستادم. وقتی آنها مشغول بازسازی سنگر بودند، دشمن ـ كه در نزدیكی آنها قرار داشت ـ صدای تقه زدن آنها را در سنگر دیدهبانی شنیده و چند گلوله خمپاره به اطرافشان پرتاب كرد، و همین باعث شهادت قاسم شد. منبع : راوي: سيد علي حسيني، ر.ك: ملكوتيان زمين، ص21 ـ 23 |