مقدّمه
عزادارى ، احياء خط خون و شهادت
زندانى كردن (نور) در حصار شب ، شيوه كهن ستمگران حاكم ، در برخورد و مقابله با (حق ) بوده است . خطّ فكرى و سياسى امامان شيعه ، از همين رو همواره از سوى قدرتها، مورد تضييق و محدويت و انزواى تحميلى قرار گرفته بود.
طبيعى است كه در چنان شرايط، نوشتن و گفتن و سرودن و نشر تفكر و راه و خطّ آنان ، از اسلوبهاى مؤ ثّر شيعه به حساب مى آمد و پيروان حق ، با زبان و قلم و شعر و مرثيه و اشك و عزادارى ، در (احياء امرائمّه ) و زنده نگهداشتن حماسه ها و بيان فضايلشان تلاش مى كردند.
در آن عصر خفقان ، طرح (خط امامان )، نوعى مبارزه سياسى – اجمتاعى بود و خطرها در پى داشت .
ذكرها و يادها، جهاد بود.
جلسات انس و ديدار شيعيان ، وسيله اى براى الهام گيرى و يافتنِ محورهاى (وحدت مكتبى ) به حساب مى آمد و شعر و مرثيه و نوحه و گريستن و عزادارى بر شهيدان كربلا و سيدالشهدا و مظلوميّت اهل بيت عليهم السّلام در آن عصرِ (نتوانستن )ها، ابعادى از مساءله زنده نگهداشتن مشعل حق و دعوت به (نور) و (ايمان ) بود.
سروده هاى موضعدار شاعران شيعى ، آنچه كه به اهل بيت مربوط مى شد، بطورعمده دو محور اساسى داشت :
1 – مدايح
2 – مراثى
استفاده ازمدح و مرثيه ، همواره بعنوان اهرمى در دفاع ازحق ومبارزه باحكومتهاى جور، مورداستفاده قرار مى گرفت .
برپايى مراسم سوگوارى براى ائمّه و احياى خاطره شكوهمند و الهام بخش حيات و جهاد و شهادتشان ، همواره در تاريخ ، حركت آفرين و بيدارگر بوده است .
سنّت شعر گفتن و مرثيه خواندن و گريستن و گرياندن در مجالس سوگ اهل بيت نيز، مورد تشويق و دستور امامان بود، چرا كه عزادارى ، رساندن صداى مظلوميّت آل على به گوش مسلمانان بود و رسالتى عظيم داشت . اقامه مجالس به ياد آنان ، بيان رنجهاى جانكاه پيشوايان حق و خون دلهاى ائمه عدل ، فاش ساختن و آشكار كردنِ ناله مظلومانه آنان در هياهوى پرفريب اغواگران بود و عزادارى براى شهيد، انتقالِ فرهنگ شهادت به نسلهاى آينده تلقّى مى شد … و اين خط همچنان ادامه يافت ، تا اكنون (1).
در اينگونه مجالس ، احساس و عاطفه ، به كمك شعور مى آيد و مكتب عاشورا زنده مى ماند و اشك ، زبان گوياى احساسهاى عميق يك انسان متعهّد و پاى بند به خطّ حسينى و كربلايى است .
اشك ، دليل عشق است و نشانه پيوند.
اشك ، زبان دل است و شاهد شوق .
دلى كه به حسين عليه السّلام و اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله عشق دارد، بى شك در سوگ آنان مى گريد و با اين گريه ، مهر و علاقه درونى خود را نشان مى دهد و گريه بر حسين عليه السّلام تجديد بيعت با (كربلا) و فرهنگ شهادت است و امضاى راه خونين شهيدان .
اشك ، خون مى سازد و مجاهد و شهيد مى پرورد.
جبهه هاى گرم ايران اسلامى در سالهاى (دفاع مقدس )، گوياترين و زنده ترين سندى است كه نشان مى دهد چگونه عشق عاشورايى و مراسم نوحه خوانى و اشك ريختن بر سالار شهيدان ، محرّم را ماه (پيروزى خون بر شمشير) مى سازد و اشك را به سلاحى كارى و مؤ ثّر تبديل مى كند.
سابقه عزادارى و سوگوارى بر مظلوميت خاندان پيامبر عليهم السّلام بسيار ديرينه است و خود پيامبر و على و فاطمه و… عليهم السّلام و فرشتگان و كرّوبيان و جنّ و انس بر مظلوميّت (آل اللّه ) گريسته و مجالس عزا و گريه برپا كرده اند. حتى انبياى گذشته هم اشكى ريزان و دلى سوزان و توسّل و توجّهى به خاندان عصمت و اسوه هاى شهادت داشته اند(2).
شبهه آفرينيهاى كج فهمان يا مغرضان نسبت به مساءله گريستن وعزادارى و توسّل و اقامه مراسم و شعائر دينى در سوگ امامان مظلوم و شهيد، جز از بى خبرى آنان از تعاليم اسلام و دستورها و سنتهاى پيامبر اسلام ، نشاءت نمى گيرد(3).
اين مجموعه چهل حديث كه پيش رو داريد، برخى از احاديث مربوط به اين سنّت ارزشمند و سازنده را در بردارد. اميد است كه آشنايى با فرهنگ دينى و عمل به آن ، وسيله نجات ما و سبب شفاعت (اهل بيت ) از ما در روز قيامت گردد.
قم – جواد محدثى
فروردين 1375