108 – فرج پس از سختى معيشت
و نيز آيت اللّه حائرى مرقوم داشتند، از آقاى طالقانى كه از رفقاى حاج سيد على ناصر و خود وكيل عدليه مى باشند و اهل دروغ بالخصوص نسبت به كرامات نمى باشند و اهل ديانت و صلاحند، نقل كردند كه به آقاى آقاسيد على اكبر فرزند آيت اللّه سيد محمد فشاركى به اصفهان منزل آقاى حاج ميرزا عبدالجواد كلباسى رفتم (بنده همه اينان را مى شناسم 4) گفتند آقاى سيد على اكبر پول نداشت ، صبح براى اداى فريضه به مسجد حكيم رفته بود قدرى طول كشيد رفتم به دنبالش ديدم در سجده است و حال خوشى دارد، مزاحمش نشدم برگشتم كسى در منزل آمد و گفت من حاج عبدالجبارم آيا فرزند آقا سيد محمد فشاركى اينجاست ؟ گفتم بله ، هزار تومان برايشان آورده بود.
در چهل سال پيش ، هزار تومان پول زيادى بود و كسى بدون اينكه گيرنده را ببيند نمى داد و به اين زوديها چنين وجهى كسى نمى داد، تمام مخارج حوزه علميه قم ماهيانه سه هزار تومان بود كه آن هم گاهى نمى رسيد. غرض ، اين مرد وجه را داد و رفت و از هركس پرسيده شد، حاج عبدالجبار را نشناختند.