اندرز از سرگذشت ديگران
(لَقَدْ كانَ فى قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لاُولِى اْلاَلْبابِ)(1)
بر صاحبان خرد، پوشيده نيست كه طبع انسانى را به داستان و سرگذشت ديگران رغبتى بسزاست و از شنيدن و خواندن قصه ها لذتى وافر مى برد، از اينرو در سابق بازار قصه گويى رونقى داشته و شغل رسمى بوده و در اين دوره هم بيشتر نشريات و مطبوعات براى جلب توجه خوانندگان ، به نقل داستانهاى مهيّج و رمّانهاى سراسر دروغ مى پردازند و يا داستانهاى ساختگى مجلات خارجى را ترجمه مى نمايند. و تعجب اينجاست با آنكه همه مى دانند كه اينها سراسر دروغ و ساختگى است ، در عين حال با اشتياق و ولع تمام مى خوانند يا گوش مى گيرند و اين نيست مگر همانى كه اشاره شد كه طبع انسان اصولا به قصه ها و سرگذشتها مايل است در حالى كه مى توان اين غريزه را در راه صحيح به كار انداخت و از آن به بهترين وجه ، بهره هاى فراوان برد.
از اين غريزه مى توان براى عبرت گرفتن و بيدار شدن دلها از خواب غفلت نهايت استفاده را نمود و بدون اينكه به تحريف و جعل داستانهاى دروغى احتياجى باشد از سرگذشت پيشينيان و ديگران اندرز گرفت چنانچه در قرآن مجيد سرگذشت واقعى و قضاياى حقيقى پيشينيان را مكرر يادآور شده و از اقوام عاد و ثمود و نوح و فرعون و لوط در جاهاى متعدد، بحث فرموده و از عاقبت بدشان سخن گفته و ديگران را اندرز مى دهد كه از چنين عقوبتهايى برحذر باشند و مكرر مى فرمايد:((آيا كسى هست كه اندرز بگيرد؟ آيا عبرت گيرنده اى هست كه از سرگذشت ايشان متنبه شود؟(2)(3)
و از داستان يوسف و برادرانش به بهترين قصه ها تعبير فرموده و (نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ اَحْسَنَ الْقَصَصِ) (4) آنگاه در آخر سوره مى فرمايد:((هر آينه در سرگذشت ايشان عبرتى است براى خداوندان خرد)).
(لَقَدْ كانَ فى قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِاُولىِ اْلاَلْبابِ) (5) يعنى هر عاقلى از سرگذشت ايشان اندرز مى گيرد و از نكات اخلاقى و نتيجه اعمال و پاداش نيكى و بدى در دار دنيا به خود مى آيد و راه را از چاه تميز و صواب را بر خطا ترجيح مى دهد.
در جاهاى مكرر از پيغمبران گذشته و حالاتشان از بردبارى در سختيها و مصيبتها و فداكارى در راه رسيدن به مرام و مقصد و پايدارى و ثبات قدم در راه هدف ، داد سخن را داده است .
بلكه بيشتر حكمتها و اندرزها را ضمن داستان بيان مى فرمايد؛ مثلا دستورالعملهاى عالى اخلاقى را – كه راه رسيدن به كمال انسانيت است – از قول ((لقمان حكيم )) ضمن وصيت به فرزندش بيان مى فرمايد. (6)
و يا رازهاى آفرينش و حكمتهاى امور تكوينى را ضمن داستان ((موسى و خضر)) يادآور مى شود. و نظاير آن از آثار صدقه و انفاق در راه (7) خدا را به بهترين بيان ضمن قصه هاى گوناگون مى رساند.
از جمله چيزهايى كه سبب تاءليف اين كتاب شده – چنانچه مؤ لف محترم در مقدمه مختصر خود اشاره فرموده – اندزر گرفتن خوانندگان از سرگذشت ديگران است كه هر داستانى بهره اى وافر و نتيجه اخلاقى فوق العاده اى دارد كه اثر همان توجه طبع انسانى به داستان ديگران است كه اين نتيجه از اين راه بهتر حاصل مى شود و به اصطلاح موعظه ضمن قصه بيشتر اثر مى كند، مخصوصا اگر قصه حقيقى و راستى باشد.
ايمان به غيب
موضوع ديگرى كه قابل دقت بيشترى است ، اين است كه اساس دين مقدس اسلام بر عقيده به مبداء و معاد و ساير امورى است كه از حواس بشرى بركنار و به اصطلاح ، ((غيب )) است ، هرچه امور ماوراى حس را شخص بيشتر باور داشته باشد، ايمانش قويتر و به مقام قرب پروردگار، نزديكتر است .
يكى از بهترين راههايى كه ايمان به غيب را طبعا زياد مى كند خوابهاى درستى است كه به واسطه اتصال نفس انسانى به عالم ماوراى حس امور پنهانى را درك مى نمايد و شاهد صدقى هم در خارج دارد كه خيال محض نبوده بلكه آنچه را در خواب ديده مربوط به عالم غيب است .
كسانى كه رؤ ياى صادقه دارند، ايمان بيشترى به غيب پيدا مى كنند و كسانى كه مى شنوند و باور مى دارند، ايمان به غيبشان زيادتر مى شود.
از اين نظر كه اين كتاب مشتمل بر رؤ ياهاى صادقه و شواهد صدق خارجى آن است نيز در خور توجه و قابل استفاده است كه خوانندگان با خواندن رؤ ياهاى درستى كه مربوط به زمان حاضر است و در هيچ كتابى نيست و كسانى كه خواب ديده اند از خوبان دوره حاضر و بحمد الله بيشترشان در قيد حياتند و آنهائى كه از نزديك با ايشان مربوطند مى دانند كه اهل كلك و دروغ نيستند.
بنابراين ، خواننده بهتر مى فهمد كه به راستى عالم ديگرى فوق عالم ماده و طبيعت است تا برسد به اعتقاد به معاد و غيره . لذا اين كتاب از نظر تقويت عقايد اسلامى و ايمان به عالم غيب و ماوراى ماده ، فوق العاده مفيد است .
معجزات ائمه (ع )در عصر حاضر
اعتقاد بيشتر و تمسك به ائمه هدى
از جمله خصوصيات اين كتاب اين است كه بيشتر داستانهاى آن مربوط به معجزه اى از معجزات اهلبيت عصمت و طهارت است كه در زمان حاضر واقع شده و خواننده اعتمادش به اين خانواده زيادتر و عقيده اش به ايشان محكمتر مى گردد و در نتيجه فريب تبليغات سوء شيادها را نمى خورد و از صراط مستقيم و مذهب حق ، منحرف نمى گردد.
به علاوه ، به ذيل عنايت آنان بيشتر متمسك شده ، بهره هاى وافى باقى مى برد؛ چون مى بيند كه ايشان مجارى قدرت حق هستند و حاجات خلق را چگونه مى دهند و همچنين محبت ايشان كه اساس دين است ، در دلهاى خوانندگان زيادتر مى گردد.
جلوگيرى از ياءس
از جمله منافع اين كتاب آن است كه شخص هراندازه پست و از سعادت خود ماءيوس باشد يا در مصيبتها و شدايد فوق العاده اى واقع شده باشد با مطالعه سرگذشت اين افراد حالش دگرگون مى شود و اميدش به خدايش زيادتر مى گردد و مشتاق لقاى رحمت الهى مى شود دست و پايى زده براى سفر هولناكى كه در پيش دارد توشه اى تهيه مى كند و گذشته هايش را جبران مى كند و ناملايمات مادى ، او را از پا در نمى آورد.
در خاتمه اميدوار است اين كتاب مورد استفاده عموم واقع شده خوانندگان عزيز بهره كافى از آن ببرند و توفيقى عنايت شود تا چاپ جلدهاى بعدى در دسترس همگان قرار گيرد.
…شيراز – به تاريخ 18 ماه مبارك رمضان ، مطابق 18.9.47
سيد محمد هاشم دستغيب
مقدمه مؤ لف
اين ضعيف ، در مدت عمر خود، داستانهايى از بندگان صالحين و صاحبان تقوا و يقين ديده و شنيده ام كه هريك از آنها شاهد صدقى است بر الطاف الهيّه از بروز كرامات و استجابت دعوات و نيل به درجات و سعادات و ديدن آثار توسل به قرآن مجيد و ائمه طاهرين – صلوات اللّه عليهم اجمعين .
در اين هنگام كه سنين عمرم رو به آخر و از 65 گذشته و قاصدهاى مرگ يعنى ضعف قوا و هجوم امراض ، مرا به قرب رحيل در جوار رب جليل و ملاقات اجداد طاهرين و ساير مؤ منين ، بشارت مى دهد، خواستم آنچه از آن داستانها بخاطر دارم در اين اوراق ثبت كنم به چند غرض :
1 – هرچند از عباد صالحين نيستم لكن ايشان را دوست دارم وآرزومندم كه از آنها بگويم و از آنها بنويسم و از آنها بشنوم و آنها را ببينم – ((گر از ايشان نيستى برگو از ايشان ))
2 – چنانچه در حديث رسيده نزد ياد خوبان رحمت خدا نازل مى شود، اميد است نويسنده و خوانندگان عزيز مشمول اين رحمت (عِنْدَ ذِكْرِ الصّالِحينَ تَنْزلُ الرَّحْمَةُ)، (8) باشيم .
3 – چون هريك از اين داستانها موجب تقويت ايمان به غيب و رغبت قلوب به عالم اعلى و توجه به حضرت آفريدگار است ، آنها را ثبت كردم تا فرزندانم و ساير خوانندگان بهره مند شوند و خصوصا در شدايد و مشكلات ، دچار ياءس نشوند و دل به پروردگار، قوى دارند و بدانند كه دعا و توسل را آثارى است حتمى چنانچه سعى در تحصيل مراتب تقوا و يقين را مقامات و درجاتى است كه از حد ادراك بشرى افزون است .
4 – شايد پس از من عزيزى از مطالعه آنها با پروردگار خود آشنا شود و او را ياد كند و حال خوشى نصيبش گردد، خداوند هم به فضل و رحمتش ، اين روسياه را ياد فرمايد.