خدا رحمتش کند

خدا رحمتش کند
.
آيةالله سيد عبدالحسين طيّب در خصوص جدّيت و نظم علاّمه دُرچه اى گفته است:
.
«يازده سال در درس خارج آقا سيد محمّد باقر دُرچه اى شركت كردم، در تمامى اين مدت فقط يك بار درس ايشان تعطيل شد كه در آن هم چاره اى نبود، زيرا يك روز درس اول را گفته بود كه خبر آوردند برادر شما آقا سيد محمّد حسين درچه اى فوت كرده است. آقا فرمود: خدا رحمتش كند. خواست درس دوم را شروع كند كه گفتند: آقا! ايشان وصيت كرده است، شما بر جنازه اش نماز بگذاريد، از اين روى ناچار شدند و درس را تعطيل كردند.]ولى در حال پياده رفتن به طرف تخت فولاد بالاخره درس را گفتند[ اين پشتكار و تلاش و بهره گيرى از لحظه ها و ساعات زندگى، بسيار مايه عبرت است.»
.
در همين مورد مطلبى را حجة الاسلام والمسلمين حاج سيد تقى درچه اى به شرح ذيل نقل كرده است:
.
خبر فوت آيةالله سيد محمّد حسين درچهاى معروف به «محدث اصفهانى» در حوزه اصفهان مى پيچد و حوزه و بازار اصفهان تعطيل مى شود. آيةالله علاّمه سيد محمّد باقر درچه اى از حجره بيرون مى آيد و حركت مى كند براى تدريس به سوى مَدْرَس، طلاب به ايشان تسليت مى گويند و اظهار مى دارند كه اخوى بزرگتر شما فوت شده است و شما مى خواهيد تدريس بفرماييد؟ اگر حوزه مى دانست كه شما درس را تعطيل نمى كنيد، آنها نيز درسشان را تعطيل نمى كردند.
.
علاّمه درچهاى مى فرمايد: پس با جمعيت طلاب به سمت تخت فولاد مى رويم و در راه درس را مى گويم. نزديكى پل خواجو درس به پايان مى رسد، ايشان مى فرمايد: هر كس اشكال دارد بفرمايد و علاّمه درچه اى تا تخت فولاد اشكال طلاب را جواب مى فرمايد: وبعد از مراسم دفن به مدرسه باز مى گردد و فردا پس از شركت در مراسم ختم برادرش _به مدت پنج دقيقه _ براى تدريس حركت مى كند.
.
حاج ميرزا حسن خان انصارى، ملقب به الادباء (1287 ـ 1376 هـ.ق.) كه محضر علاّمه دُرچه اى را درك كرده بود و خود از مورخان و مؤلفان نامدار اصفهان بوده چنين، مى گويد:
.
.
«مرحوم دُرچه اى اصول دين را از توحيد تا معاد به اجتهاد تدريس مى كرد و 38 سال به افاضت و رياضت به يك منوال مشغول بود و هيچ گاه درس را دقيقه اى تعطيل و تأخير روا نداشته است. وى عصر چهارشنبه هر هفته راهى زادگاهش «دُرچه» مى شد و عصر جمعه مراجعت مى كرد بهار و تابستان و ديگر فصول با انضباطى ويژه حساب راه و رسيدن به مدرسه نيمآور را داشت كه پاشنه عصا را در لحظهاى بر مدخل سنگ مدرسه مى كوبيد و مى گفت: لاحول و لا قوة الا بالله كه درست بدون دقيقه اى كم و زياد، ساعت چهار بعد از ظهر روز جمعه را نشان مى داد.»

کانال سیره علما @sireolama

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.