? اشک های پیرمرد

? اشک های پیرمرد

خدا خلف وعده ندارد. وقتى عمر در دو مسير عبادت و خدمت هزينه مى شود، دربِ تجارتى با منافع ابدى، جاويد، خالد و هميشگى باز مى شود و انسان در ارتباط با آن منافع جاويد، از لذّت ها- نه يك لذت- برخوردار مى شود كه قابل بازگو كردن نيست. حتى شعاع بخشى از آن لذت هاى را در اين دنيا نصيب او مى كنند؛ لذت از خدا، انبيا، اعمال، عمر و عبادت. اين لذت ها شعاعى از آن لذت هاى بى نهايت است.
پيرمرد هشتاد ساله اى بود كه خيلى سخت راه مى رفت. به او گفتم: چرا اين قدر اوقات تلخى مى كنى؟ گفت: هوا را نگاه كردم- در كثرت چراغ ها به نظر مى زد كه صبح صادق دارد طلوع مى كند- گفتم: مگر چه چيزى را از دست دادى؟ گفت:
دارم دق مى كنم كه من هشتاد سال است كه نماز شبم ترك نشده، اما امشب اين نماز از دست من رفت. وقتى به او گفتم: هنوز دو ساعت به اذان صبح مانده است، از خوشحالى داشت پر مى زد.
اين لذت ها را به آدم مى چشانند كه واقعاً از عبادات لذت مى برد. از زحمات، كار كردن، رسيدگى به خانواده. كسل، غصه دار و رنجيده خاطر نيست. پير كه مى شود، باز براى عبادت و خدمت سر حال است.
پايكوبان، دست افشان مى روم تا بر سلطان خوبان مى روم …

? استاد انصاریان ?

❗️به کانال ما بپیوندید?
https://telegram.me/joinchat/BEV81TvfK_T3_K1D0WKroQ

? yon.ir/V8kz لینک منبع
? @www_erfan_ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.