اى آفتاب…

اى آفتاب…

بى تو چه سخت مى گذرد روزگار من

اى آفتاب! خيره به راهت نشسته ام

هر شب براى آمدنت گريه مى کنند

اميّد بسته ام که مى آيى ومى کشى

دل را براى آمدنت،  فرش کرده ام

دست دعا واشک و،  نياز ظهور تو

  (خودرا به من نشان بده آيينه دار من)(1)

رحمى به حال ديده ى چشم انتظار من!

سجّاده ودو ديده ى شب زنده دارمن

دستى بر اين دل،  اين دل اميّدوار من

بشتاب! اى اميد دل بى قرار من

کى مستجاب ميشود اين انتظار من؟!

مجتبى تونه اى

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.