چشمهاى جاده

چشمهاى جاده

کور کرد انتظار،  چشمهاى جاده را

آتشى به نام عشق،  باز طعمه کرده است

اى که باصدايتان،  آبديده مى کنيد

سبز تر کنيد، هان! روى شانه هايتان

مى رسد کسى که باز، روح تازه ميدهد

اوهمان کسى است که سمت عشق ميکشد

با نگاهش عاقبت،  سبز مى کند کسى

  کشته است مردم انتظار زاده را

مثل روزهاى پيش،  جنگل اراده را

دشنه هاى سيصد وسيزده پياده را

نخلهاى چوبى خواب ها ى ساده را

مرد هاى جنگى از نفس فتاده را

ـ مثل حالت قنوت ـ دستهاى ساده را

قلب سردجنگل وچشم کور جاده را

محسن وطنى

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.