اصفهان❄️

اصفهان❄️

با احمد رفته بودیم اصفهان. با یکی دو نفر بگو مگو شد.
?یکباره یک دعوای حسابی راه افتاد.
فردا صبح به دادگاه اصفهان رفتیم. قاضی نگاهی کرد و گفت: احمد بیابانی شما هستی؟!
✳️نگاهی به پرونده ها کرد و گفت: شما چیکار کردی، بیست شاکی داری. به من بگو چطور از پس این بیست نفر برآمدی؟
✅احمد لبخندی زد و گفت: جناب قاضی اینها با هم نیامدند. یکی یکی آمدند، ما هم از خجالت اینها درآمدیم.
?او بعدها از تمام گذشته اش توبه کرد و سردار رشید اسلام شد.
????????????
برگرفته از کتاب احمد. اثر گروه شهید هادی.
?بانشر شهید هادی همراه باشید.
@Nashrhadi

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.