شهید مدافع حرم حمید رضا اسد اللهی

شهید بزرگوار در بخشی از وصیتنامه شان که در حرم امام رضا علیه السلام نوشته شده خطاب به امام عصر عجل الله تعالی نوشته اند:آقاجان! به من می‌‌گویند تو زن و بچه داری، چرا به جهاد می‌روی؟ آقاجان! مگر من برای همسر و فرزندانم چه کرده ام؟ هرچه بوده از لطف و عنایت شما بوده است. آقاجان! برخی نمی‌دانند وقتی من از تو جدا شدم، آن روز باید نگران من شوند و ان‌شاءالله که آن روز را نبینند.
من، همسر و دو فرزندم خودمان را سربازانی در پادگان تو می‌دانیم، حال یکی از این سربازان عزم مأموریت دارد و مشکلی پیش نمی‌آید؛ چون فرمانده بالای سر خانواده هست و فقط باید مواظب باشیم تا از این پادگان اخراج نشویم، آقاجان! تو کمک مان کن، زندگی چقدر شیرین می‌شود وقتی که پادگان تو شود و این زندگی همان بهشت است.

شهید مدافع حرم حمید رضا اسد اللهی

به من می گفت: مادر جان، وقتی من و داداش خونه ایم، درست نیست شما و خواهرم در حیاط را باز کنید؛ یا من می روم یا داداش. شاید یه مرد نامحرمی پشت در باشه؛ خوب نیست صدای شما را نامحرم بشنوه. خیلی حساس بود. با اینکه ما خودمان رعایت می کردیم اما همیشه حواسش بود، مخصوصا به خواهرش. نوجوانی شهید حسن آقاسی زاده
منبع : کتاب دوران طلایی به نقل از شهاب
منبع کلام شهدا:سایت قافله نور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.