شهید علی عناصریان

ببينيم كه وقتي به نماز مي‌ايستيم تا چه اندازه از خود هجرت مي‌كنيم و به سوي خدا پرواز مي‌نمائيم. اين هجرت از خود و پرواز و طيران به سوي او، انعكاس ايمان و غور و تحقيق و بررسي فكري و قلبي ما درباره خداست. به عبارتي باورمان نسبت به سيطره خداوند باري تعالي نسبت به خود ماست. شهید علی عناصریان

 کردستان را از سقز شروع کرد با بیست سال سن محاسنش را اگر می خواستی ببینی باید دقیق میشدی توی صورتش . از همان روز اول آرام و قرار نداشت . می گفت امان ضد انقلاب رو باید برید.
ضد انقلاب برای سر بعضی پاسدار ها هزار تومان جایزه می گذاشت خیلی که ارزش طرف شان می رفت بالا سرش را سه هزار تومان هم می خریدند.
محمود که امد به یکی دو هفته نکشید رفت توی لیست سه هزار تومنی ها . اعلامیه اش را خودش آورد برامان . می خواند و می خندید .
دو سه هفته بعد پام گلوله خورد . می خواستند بفرستندم مشهد . محمود امد دیدنم. وقت خدا حافظی . با خنده گفت راستی خبر جدید رو شنیدی؟
گفتم چی؟
گفت :قیمت سرم زیاد شده.
گفتم :چقدر؟
گفت: بیست هزار تومن.
چند ماه بعد بوکان که ازاد شد . آن قیمت به دو میلیون تومان هم رسید.
محمود کاوه
منبع : منبع : سایت سبک بالان
منبع کلام شهدا:سايت شهيد علمدار

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.