شهید مختار دهباشی

هميشه به ياد خدا باشيد و گمان كنيد كه هر ساعت و دقيقه، لحظه آخر عمرت است و همان‌طوري‌كه در اين آيه داريم: «اَلَمْ يعْلَمْ بِاَنَّ اللهَ يَري » شهید مختار دهباشی

 رفته بود فلسطين دوره ببيند. نمانده بود. گفته بود «اون جورى كه فكر مى كردم نبود. كلى مسلمان و ماركسيست قاطى هم شده اند نمى دونند چكار مى خواهند بكنند».
برگشتنى توى صف بازرسى فرودگاه، نگهبان بهش گفته بود «هِلُو مستر! بفرمائيد برويد، پليز!»
فكر كرده بود محمد خارجى است. او هم گفته بود «خيلى ممنون! دست شما درد نكنه».
طرف جا خورده بود. چند تا فحش داده بود، گفته بود «برو وايسا آخر صف!». شهید بروجردی
منبع : برگرفته از مجموعه كتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | عباس رمضانی
منبع کلام شهدا:اسك دين

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.