و اما آن چه كه براي دوستان و برادران مي نويسم از باب «و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» است؛ زيرا كه مكان، مكاني مقدس است و معنويت خاصي دارد.باشد كه خداوند همه ما را مزين به اخلاق اسلامي و رهنمون به وظايف شريفه خود بفرمايد…. اي برادران و خواهران! حال كه رفتن همه ما چه زود و چه دير حتمي است و هيچ اطلاعي از وقت رفتن نداريم، پس خود را براي آن لحظه آماده نماييم و حساب هر روز و هر ساعت را با خداي خود، همان روز و همان ساعت تسويه نماييم قبل از آنكه ما را به حساب بكشند و بترسيم از دادگاه قاضيايكه ناظرمان خود همان قاضي بوده است و چون مسافرت ما ابدي است سعي كنيم آذوقهاي ابدي برداريم و لحظهاي از تلاش و كوشش در راه تهيه آذوقه ابدي باز نايستيم و هيچ وقت عجب و غرور هم ما را نگيرد كه هر توفيقي در اين راه نصيب ما بشود، خود اين توفيق شكري و عبادتي لازم دارد و اما درحركتها و موضعگيريها، تنها امام عزيز را الگوي خود قرار دهيد… انشاءالله كه خداوند به همه توفيق عبادت خالصانه خود عنايت فرمايد شهيد مهدي فتح الله زاده |
|
حاج احمد كاظمی و مهدی باكری به رفاه بچهها توجه و دقت خاصی داشتند و آنها را مانند فرزندان و برادران خود دوست داشتند و به آنها عشق میورزیدند. بچهها نیز نسبت به آنها اینگونه بودند. موقعی كه آقا مهدی یا حاج احمد برای بچهها صحبت میكردند، بچهها آنها را در آغوش میگرفتند و نمیگذاشتند ماشینشان حركت كند. هر دو در حفظ بیتالمال معروف بودند و نیروهایشان را طوری بار آورده بودند كه در حفظ بیتالمال كوشا باشند. اگر انبار لجستیك لشكر 8 نجف را كه حاج احمد تحویل داد، بازدید میكردید، متوجه میشدید كه به اندازه یك لشكر امكانات لجستیك در آن هست. میگفتند: بعضی از امكانات استفاده نشده بود یا اگر هم استفاده شده بود، كاملاً تمیز و نو بود. هر روز از خودروها و امكانات لشكر بازرسی میشد كه ماشینها و وسایل خراب نشود. آنها خیلی ساده و خودمانی با رزمندگان و نیروهای تحت امر خود سخن میگفتند و بچههای لشكر عاشورا و نجف احساس آرامش و راحتی میكردند. شهيدان احمد كاظمي و مهدي باكري منبع : راوي: مصطفي مولوي، ر.ك: فاتح خرمشهر، ص162 و 163 منبع کلام شهدا:اسك دين |