بستهاست همهْ پنجرهها رو به نگاهم
چندیست که گُمگشتهی درْ نیمهی راهم
حس میکنم آیینهی من تیره و تار است
بر رویِ مفاتیحِ دلم گرد و غبار است
از بس که مناجاتِ سحر را نسرودم
سجّادهی بارانیِ خود را نگشودم
پای سخنِ عشقْ دلم را ننشاندم
یعنی چه سحرها که ابو حمزه نخواندم
ای کاش کمی کم کنم این فاصلهها را
با خَمْسه عَشَر طی کنم این مرحلهها را
بر آن شدهام تا که صدایت کنم امشب
تا با “غزلی” عرضِ ارادت کنم امشب:
ای زینتِ تسبیح و دعا زمزمههایَت
در حیرتم آخر بنویسم چه بَرایَت؟
اعجازِ کلامِ تو مَزامیرِ صحیفهست
جوشیده زبورْ از دلِ قرآنْ به دعایت
در پردهى عشّاقِ تو یک گوشه نشستهست
صد حنجرهْ داوودْ در آغوشِ صدایت
از بس که مَلَک دور و بَرَت پَر زده، گَشتهست
“پیراهنِ افلاک پُر از عطرِ عبایت”
تنها نه فقط آینه در وصفِ تو حیران
باشد حجرالاسود، اَلْکَن به ثنایت
من کمتر از آنم که به پای تو بیُفتم
عالَم شده سجّاده و افتاده به پایت
سيّد حميدرضا برقعى
🍃 ولادتِ با سعادتِ حضرتِ سيّدالسّاجدين، زينالعابدين، على بن الحسين عليهالسّلام بر همگان مبارك باد
💠💠💠
✅ کانال مسجد مقدس جمکران:👇
@jamkaran_ir