?سحر اول….

?سحر اول….

✍و رسیـــد فرصت دیدار…

چقدر دلخوشم به داشتنت خــدا !
که با همه بی سر و پایی ام، باز هم در میکده رمضانت راهم داده ای…

تو همان اله بی همتایِ منی؛
که هزاران بار پناهم داده ای و… من رمیده ام.

تو همان معشـــوق بی نظير منی،
که باز به انتظار خلوتی با من، ضیافتی یک ماهه، برپا کرده ای.

آمده ام…؛
و همه دار و ندارم؛ دل بیـــچاره و شکسته ایست، که یازده ماه، با دستان خودم، به دارِ گناه آویختَمـَش .

آغوش بگشا…
تا یکسال دوری ات را یکجا زار بزنم.

آغوش بگشــا تا همین ثانیه های نخست را، با طعم آغوش تو، آرام بگیرم.

?بگذار ساده بگویم؛
من طعم بوسه های تو را خوب می شناسم…
و بدنبالش تمامِ سال را به انتظار سحرهای مهمانی ات، لحظه شماری کرده ام

و مــــن؛
دوباره خوشبختی را در آغـ?ـوش تو، تجربه خواهم کرد.

?? Gap.im/Ebrahimhadi
?? Eitaa.com/Ebrahimhadi
?? Sapp.ir/Ebrahimhadi_ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.