می‌شه آدم، خودش بشه ذکر خدا؟

????

✅ خلاصه‌ی #درس شصت و دوم:
می‌شه آدم، خودش بشه ذکر خدا؟

????

☑️ بحث ما در باره شکر بود و تشکر از واسطه های نعمت. گفتیم باید با رفتارمون هم از طرف مقابل تشکّر کنیم؛ یعنی وظیفه‌ای رو که در برابر طرف مقابل داریم، انجام بدیم. یه قاعدۀ کلّی گفتیم که ما باید نقشی رو که برای ایجاد آرامش تو وجود دیگران داریم انجام بدیم؛

☑️ یه نکتۀ خیلی لطیف در بارۀ همین ایجاد آرامش تو وجود دیگران هست که توجّه به اون، می‌تونه دنیایی از تحوّل رو تو زندگی ما به وجود بیاره.

?به این روایت دقّت کنید که رسول خدا، صلی الله علیه و آله، فرمودن:
?حواریّون به عیسی علیه السلام عرض کردند: ای روح خدا! با چه کسی نشست و برخاست کنیم؟ عیسی علیه السلام فرمود: با کسی که دیدنش شما را یاد خدا می‌اندازد و سخن گفتنش بر علم شما می‌افزاید و رفتارش شما را به آخرت ترغیب می‌کند.
?(الکافی، ج1، ص 39).

?این، روایت معروفیه. امّا شاید تا حالا وقتی این روایت رو می‌شنیدیم، این طرف قصّه بیشتر به ذهنمون می‌اومد که بریم با کسی نشست و برخاست کنیم که این ویژگی‌ها رو داشته باشه؛ ولی از یه زاویۀ دیگه هم می‌شه از این روایت استفاده کرد و اون این که ما برا این که بتونیم همنشین خوبی برای اطرافیانمون باشیم، باید بشیم اون کسی که دیدن ما دیگران رو یاد خدا می‌ندازه.
ما باید بشیم کسی که وقتی اطرافیانمون حرفایِ ما رو می‌شنون و کارامون رو می‌بینن، به جای این که به دغدغه‌های الکی‌شون اضافه بشه، به علمشون اضافه شه و از دنیا دور شَن و اشتیاق به آخرت وجودشون رو بگیره.

♦️حضرت فرمود: با کسی همنشین بشید که دیدنش شما رو یاد خدا می‌ندازه. حالا این رو بذارید کنار آیه: «أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلوبُ». نتیجه چی می‌شه؟ اگه شما طوری باشید که دیدنتون دیگران رو یاد خدا بندازه، نشست و برخاست با شما مایۀ آرامش اونا می‌شه. ما باید مصداق ذکر بشیم، تا سرمایۀ آرامش دیگران بشیم.

⁉️چی کار کنیم دیدن ما دیگران رو یاد خدا بندازه؟
راهش مشخّصه: یک کلام، بندگی.
بندگی کردن، یکی از اصلی‌ترین مصداقای خدمت به خلق خداست. مگه خلق خدا به چیزی بالاتر از آرامشم نیاز داره؟ من وقتی بندگی می‌کنم و خوبم بندگی می‌کنم، دارم برا آرامش خانواده‌م زحمت می‌کشم. این خودش یه خدمت به خلق، اونم از نوع ویژ‌ه‌شه.

☑️ یک نکته مهم دیگه اینجا اینه که اصلاً یکی از دلایل گریز از دین دقیقاً همینه. ما یه تعریفی از دین توی جامعه جا انداختیم که خودمون شدیم مساوی با دین. برای همینم دیدن ما مردم رو یاد اون دینی می‌ندازه که ما جاش انداختیم، در حالی که دین واقعی، با دینی که رفتارای ما مبلّغ اونه، فاصلۀ زیادی داره.

♦️وقتی ما به معنای واقعی کلمه، دیندار زندگی می‌کنیم، مردم با دیدن ما تعریفشون از دین عوض می‌شه و یه چهرۀ دیگه از دینداری براشون به تصویر کشیده می‌شه و تازه می‌فهمن دیندار کیه. علاوه بر این، معنای آرامش رو با همۀ وجودشون می‌چشن. این که خدا مایۀ آرامش هست رو با نشست و برخاست با ما می‌فهمن.

♦️ما برای قانع کردن ذهن مردم و آروم کردن دلشون، بیش از اونی که نیاز به مطلب داشته باشیم، نیاز به الگو داریم. الگویی که ثابت کنه می‌شه با این زندگی به آرامش رسید و اصلاً فقط دینی زندگی کردنه که انسان رو به آرامش می‌رسونه. می‌شه با این زندگی، به دیگران آرامش داد و تنها راه آرامش دادن به دیگران، دینی زندگی کردنه.

⬅️ بعضیا می‌گن وقتی می‌خوایم دینی عمل کنیم تا مصداق ذکر بشیم، دور و بریامون مخالفت می‌کنن؛ یا از تابلو شدن می‌ترسیم؛ جواب این سوالات رو تو متن کامل درس ببینید.

#خلاصه_درس شصت و دوم

‌ https://eitaa.com/abbasivaladi

➖➖➖?????➖➖➖

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.