«برگی از تاریخ» – زائر پشیمان
پس از شهادت حضرت سیدالشهداء (ع)، ابن زیاد به جستجوی اشراف کوفه برآمد تا همه مخالفان را سرکوب نماید. در این میان عبیدالله بن حرّ جعفی را نیافت. تا اینکه بعد از چند روز او را نزد پسر مرجانه رسید.
ابن زیاد که او را به دشمنی با خود متهم کرده بود، به دنبال فرصتی برای مجازاتش بود که از او غافل شد. ابن حر از نزد او خارج، سوار بر اسبش شد و بسوی کربلا تاخت.
چون به مرقد مطهر حسین بن علی (ع) رسید با زمزمه ی این شعر به ندامت و پشیمانی اش از یاری نرساندن به امام (ع) پرداخت:
امیر عهد شکن زاده ی پیمان شکن ( ابن زیاد) میگوید که چرا همراه پسر شهید فاطمه (س) نبرد نکردی؟
افسوس! که چرا یاریش ننمودم، براستی هر که نیکو خصال و درست کردار نباشد، پشیمان گردد.
من از آن رو که از مدافعان و حامیان حسین (ع) نبودم، حسرتی همیشگی به دل خواهم داشت.
منبع: مقتل الحسین (ع)، ابو مخنف (واقعة الطّف)
@FARES_ir