شعرى از عراقى ياصاحب الزمان

شعرى از عراقى ياصاحب الزمان

خوشا دردى كه درمانش تو باشى
خوشا راهى كه پايانش تو باشى .
خوشا چشمى كه رخسار تو بيند
خوشا جانى كه جانانش تو باشى .
چه خوش باشد دل اميدوارى
كه اميد و دل جانش تو باشى .
خوشى و خرمى و كامرانى
كسى دارد كه خواهانش تو باشى .
چه باك آيد زكس آنكس كه او را
نگه دار و نگهبانش تو باشى .
مشو پنهان از آن بيچاره كو را
همه پيدا و پنهانش تو باشى .
مپرس از كفر ايمان عراقى
كه هم كفر و هم ايمانش تو باشى .
براى آن تبرك خود مگويد
دل بيچاره تا جانش تو باشى .

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.