خوشا دردى كه درمانش تو باشى |
خوشا راهى كه پايانش تو باشى . |
خوشا چشمى كه رخسار تو بيند |
خوشا جانى كه جانانش تو باشى . |
چه خوش باشد دل اميدوارى |
كه اميد و دل جانش تو باشى . |
خوشى و خرمى و كامرانى |
كسى دارد كه خواهانش تو باشى . |
چه باك آيد زكس آنكس كه او را |
نگه دار و نگهبانش تو باشى . |
مشو پنهان از آن بيچاره كو را |
همه پيدا و پنهانش تو باشى . |
مپرس از كفر ايمان عراقى |
كه هم كفر و هم ايمانش تو باشى . |
براى آن تبرك خود مگويد |
دل بيچاره تا جانش تو باشى . |