لطيفه
نقل است كه شخصى كه نامش بصله بود، داخل وضو خانه اى در كرخ بغداد شد و وضو گرفت و بيرون آمد، وقتى خواست خارج شود، آبدارچى با او گلاويز شد و گفت : زود باش پول آن را بده ، او هم يك ضرطه اى خارج كرد (باد رها كرد) و گفت : اكنون مرا رها كن چون وضو خود را باطل كردم آن شخص خنديد و او را رها كرد