براى تسخير دلها و حيوانات و اسم اعظم
در كتاب خطى منسوب به شهيد كه بنده روايتش را ترجمه كرده ام مى فرمايد: مقاتل به مردى گفت : دعائى به تو ياد مى دهم كه بخوانى و مستجاب شود و اگر مستجاب نشد مقاتل را لعن كن چه زنده باشم چه مرده ، وقتى نماز ظهر را خواندى صد مرتبه بگو: (( بسم الله الرحمن الرحيم و لاحول و لاقوة الا بالله العلى العظيم ، يا قديم يا دائم يا فرد يا وتر يا احد يا صمد.))
ترجمه : به نام خداوند بخشنده مهربان ، هيچ جنبش و توانى نيست جز به خداى والا و بزرگ اى قديم اى ابدى و هميشگى اى تنها اى يكتا اى يگانه ، اى بى نياز.
و شخصى از كاروان حجاج فرار كرده بود تا به كوى رسيد كه روى آن كوه راهبى بود راهب به او گفت : چطور اينجا آمدى و اينجا حيوانات درنده اى دارد كه مى آيند در نزد اين آب ، پس اين شخص ساكت شد و جوابى نداد.
هنگامى كه شب فرا رسيد، حيوانات درنده به كنار آن آب وارد شدم ، پس اين شخص دست خود را بالا آورد و گفت : (( يا بسم الله الرحمن الرحيم يا مسخر ما فى الارض لخلقه با مجرى الفلك فى البحر بامره يا ممسك السماء ان تقع على الارض الا باذنه ، ارحمنى انك بالناس لروف رحيم سخرها لى .))
ترجمه : اى كه نامت خداى رحمان رحيم است ، اى تسخير كننده آنچه كه در زمين است براى مخلوقينش ، اى كه كشتى در دريا به امر تو در جريان است ، اى كه نگه دارنه آسمانى كه جز به اذن تو به زمين نيفتد، به من رحم كن چون تو به مردم رؤ ف و مهربانى ، اين حيوانات را براى من مسخره كن و در تسلط من قرار ده .
پس آن حيوانات ثابت سر جاى خوذد ماندند، و او هم در كنار آنها بود.
راهب گفت : اين دعا را به من ياد بده من اسم اعظمى كه خداى متعال بر پيغمبرش نازل كرد به تو ياد مى دهم ، آن وقت طى الارض براى تو حاصل مى شود (به آسانى مى روى حج ) و به پيش من بر مى گردى ، پس به تو احسان مى شود و ازدواج هم مى كنى .
پس آن شخص دعا را به آن راهب ياد داد، پس راهب هم دعاى اسم اعظم را به او تعليم داد كه اين است :
(( اللهم انى اسالك باسمك الرحمن الرحيم الواحد الذى ليس غيره قديم ، لاند له دائم له حى لايموت ، خالق ما يرى و ما لايرى عالم كل شى ء بغير تعلم اكفنى مؤ ونة الحجاج .))
و او به حج رفت و پيش راهب برگشت ئ راهب به او جاى داد و او ازدواج هم نمود.
و در كتاب خطى منسوب به شهيد است :
(( قال الله تعالى من طلبنى و من وجدنى احبنى و من احبنى عشقنى و من عشقنى و من عشقنى عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلى ديته و من على ديته فاناديته . ))
خداى متعال فرموده : هر كس مرا طلب كند پيدايم كند و آنكس كه پيدايم كند مرا دوست دارد، و آنكس كه مرا دوست دارد به من عشق مى ورزد، و آنكس كه به من عشق مى ورزم ، و آنكس را كه من به او عشق ورزم او را مى كشم و آنكس را كه به من بكشم ديه اش بر من است و كسى كه ديه اش بر من است من خودم ديه او هستم .