از مفلح بهشت آنجاست كازارى نباشد كسى را با كسى كارى نباشد اگر دستم رسد بر چرخ گردون همى پرسم كه اين چند است و آن چون يكى دارد هزاران گونه نعمت يكى را نان جو آلوده در خون