مرثيه حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام
| طشت پر خون جكر ديدن مرا باور نبود |
| دست گلچين بشكند گل اين چنين پرپر نبود |
| پيش خواهر از دهانت خون دل آمد برون |
| بعد مادر كاش ديگر زنده اين خواهر نبود |
| مى نشستى پاى منبر مى شنيدى ناسزا |
| خون دل خوردن زغلطيدن به خون كمتر نبود |
| بارها زهر جفا مسموم بنمودت ولى |
| هيچ زهرى كارگر چون دفعه آخر نبود |
| كى روا بودت كه همسر دشمن جانت شود |
| كين جفا در حق تو اى كاش از همسر نبود |
| بعد كشتن تير باران پيكرت گرديد و كاش |
| اين جنايت در كنار قبر پيغمبر نبود |
| چشمها را هر چه بستم در گلستان بقيع |
| آنچه گل ديدم به غير از لاله پرپر نبود |