🌺🌺 آیا هنگام ولادت امام علی(ع) دیوار کعبه شکافته شد؟
🌺ماجرای تولد امام علی علیهالسلام در کعبه:به نقل مورخان و محدثان مشهور ولادت امام علی ـ علیهالسلام ـ در سیزدهم رجب سی سال بعد از عامالفیل در درون خانه کعبه روی داده است.
🌺جریان از این قرار است که: «یزید بن قعنب گوید: من و عباس بن عبدالمطلب و گروهی از خاندان عبدالعزی در برابر خانه #خدا نشسته بودیم که ناگهان دیدیم فاطمه بنت اسد، مادر امیرمؤمنان ـ علیهالسلام ـ که به آن حضرت حامله بود و نُه ماه از مدت حملش میگذشت با حالتی خاص که حاکی از درد زایمان بود وارد شد و به درگاه خداوند عرض کرد: پروردگارا! من به تو و پیامبران و کتابهایی که از جانب تو فرستاده شده اند ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق و باور دارم که او این خانه والا را بنا کرده و به حق این فرزندی که در شکم دارم سوگند می دهم که وضع حمل مرا آسان کنی.
🌺یزید بن قعنب گفته: در این هنگام دیدم دیوار پشت کعبه شکافت و فاطمه وارد کعبه شد و از چشمان ما ناپدید گشت و دیوار به هم چسبید.
🌺برخاستیم که قفل در خانه کعبه را باز کنیم، قفل باز نشد، دانستیم که این رویداد به فرمان خدا رخ داده است.
🌺پس از سه روز که گذشت فاطمه از خانه کعبه بیرون آمد و نوزادش امیرمؤمنان ـ علیهالسلام ـ را روی دست داشت و گفت: من بر زنان گذشته تاریخ برتری یافتهام زیرا آسیه دختر مزاحم، خدا را به صورت پنهانی در جایی عبادت میکرد که عبادت خدا در آنجا جز از روی ناچاری سزاوار نبود، و مریم دختر عمران آن شاخه خشکیده خرما را با دستش تکان داد تا آنکه خرمایی تازه از آن فرو ریخت و خورد.
🌺ولی من وارد خانه خدا شدم و از میوهها و نعمتهای بهشتی خوردم و وقتی خواستم خارج شوم هاتفی به من گفت: فاطمه! او را علی نام بگذار، چرا که او بلند مرتبه است و خداوند علی اعلی میگوید نام او را از نام خودم مشتق ساختم و او را به آداب و اخلاق خودم تربیت کردم و از علوم پیچیده خود آگاهش نمودم او کسی است که بتها را در خانه من میشکند و بر بام خانهام اذان میگوید و مرا به مجد و بزرگواری یاد میکند. خوشا به حال کسی که او را دوست بدارد و از او فرمان برد و وای بر کسی که او را دشمن بدارد و فرمانش نبرد.»
📚منابع: محمد بن فتّال نیشابوری، روضة الواعظین، قم، نشر رضی، 1386ق، ج1، ص76. ابی محمد الحسن بن محمد دیلمی، بیروت، مؤسسة اعلمی، ص211. علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه ج1، ص59. شیخ طوسی، امالی، 1313، ص80. شیخ صدوق، علل الشرایع، ص56.