| دور از تو هر شب تا سحر گريان چو شمع محفلم |
| تا خود چه باشد حاصلى از گريه بى حاصلم |
| چون سايه دور از روى تو افتاده ام در كوى تو |
| چشم اميدم سوى تو، و اى از اميد باطلم |
| از بسكه با جان و دلم ، اى جان و دل آميختى |
| چون نكهت از آغوش گل ، بوى تو خيزد از گلم |
| لبريز اشكم جام كو؟ آن آب آتش فام كو؟ |
| وان مايه آرام كو تا چاره سازد مشكلم |
| در كار عشقم يار دل ، آگاهم از اسرار دل |
| غافل نيم از كار دل ، وز كار دنيا غافلم |
| در عشق و مستى داده ام ، بود و نبود خويشتن |
| اى ساقى مستان بگو، ديوانه ام يا عاقلم |
| چون اشك مى لرزد دلم ، از موج گيسوئى ، رهى |
| يا آنكه در طوفان غم ، دريا دلم ، دريا دلم |
بیاد امام زمان مظلوم و غریبم اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

