🔶 خداوند مرا در ثواب ریختن اين خون‌ها شريک گرداند!

⭕️ #تاریخبصیرتافزایامامزاده_ها

🔶 خداوند مرا در ثواب ریختن اين خون‌ها شريک گرداند!

🔹 فضيل‌بن‌يسار می‌گويد: وقتى زيدبن‌على كشته شد، مركبى كرايه كرده و رهسپار مدينه شدم و در آنجا به خدمت حضرت صادق(ع) رسيدم. با خود گفتم: نبايد خبر كشته شدن زيد را به حضرت بدهم؛ چون ممكن است بی‌تابى كند. وقتى به حضرت وارد شدم، فرمود: عمويم زيد چه كرد؟ بغض، گلويم را گرفت. فرمود: او را كشتند؟ گفتم: بله؛ قسم به خدا كه او را كشتند. فرمود: آيا جنازهاش را هم دار زدند؟ گفتم: بله؛ قسم به خدا كه جنازهاش را هم دار زدند.
🔹 راوى گويد: حضرت به گريه افتاد و اشک‌هايش همچون دانههاى دُر از دو طرف صورت مباركش مىريخت. سپس فرمود: فضيل! آيا در جنگ با اهل شام همراه عمويم زيد حضور داشتى؟ گفتم: بله. فرمود: چند نفر از آنان را كشتى؟ عرض كردم: شش نفر. فرمود: شايد در کشتن و استحقاق آنها شک داشته باشى. عرض كردم: اگر شک داشتم، آنان را نمىكشتم.
🔹 در اين موقع شنيدم كه می‌فرمود: «أَشْرَكَنِي اللهُ فِي تِلْكَ الدِّمَاءِ مَا مَضَى وَ اللهِ زَيْدٌ عَمِّي وَ أَصْحَابُهُ إِلَّا شُهَدَاءَ مِثْلَ مَا مَضَى عَلَيْهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع) وَ أَصْحَابُه؛ خداوند مرا در [ثواب ریختن] اين خون‌ها شريک گرداند! قسم به خدا كه عمويم زید و يارانش شهيد از دنيا رفتند؛ همچون على‌بن‌ابى‌طالب(ع) و يارانش».

📗 عیون أخبار الرضا(ع)، ج1، صص252-253

@tarikhbasiratafza

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.