لطيفه
بهاء الواعظين معرف مى گويد: در ابتداى مشروطه به خانه اى رفتم پيرزن و دختر جوانى در آنجا بودند، پيرزن پرسيد: منظور از مشروطيت چيست ؟ گفتم : قوانين جديد گفت : مثلا چه چيزى جديدى ؟ من شوخيم گرفت گفتم : مثلا دختران جوان را به پير مردان دهند و زنان پير را به جوانان ، دخترش گفت : اين چه فايده اى دارد؟ پيرزن بلافاصله گفت : اى بى حيا حالا كار تو به جائى رسيده كه بر قانون مشروطه ايراد مى كنى .(172)