🔴 منبر چگونه میتواند به سیاست ورود کند؟
▪️نحوه ورود منبر به مسائل سیاسی و اجتماعی چگونه باید باشد که از طرفی به دام سیاسیکاری و جناحبازی نیفتد و از طرف دیگر دچار سکولاریسم و جدایی دین از سیاست نشود؟
⬅️ اگر ما فقط کلیات را بیان کنیم و این کلیات را بر مسائل روز تطبیق نکنیم، سر از سکولاریسم درمیآوریم. اگر از کلیات دین هم چیزی نگوییم سیاسیکاری کردهایم. قاعده این است که وقتی ما کلیات دین را بیان میکنیم، تطبیق با مسائل روز را با وقایع تاریخی داشته باشیم.
▪️مثلاً وقتی امام حسین علیه السلام فرمودند مثل من با مثل یزید بیعت نمیکند، باید بگوییم امروز مثل یزید و مثل امام حسین علیه السلام کیست. مکتب اهل بیت و مکتب دشمنان اهلبیت را باید در قالب جریان حق و باطل معرفی کرد. بهترین راهی که میتوانیم نه سیاسیبازی کرده باشیم و نه به دام سکولاریسم افتاده باشیم، این است که جریان حق و باطل را خوب از دل آیات و روایات دربیاوریم و در مصادیق تاریخی که تطبیق میکنیم، بر مصادیق امروز هم تطبیق کنیم.
▪️امام حسین علیه السلام که فرمودند آیا نمیبینید به حق عمل نمیشود و از باطل نهی نمیشود، باید بگوییم امروز کدام حق است که به آن عمل نمیشود و کدام باطل نهی نمیشود. باید معروف و منکر را بشناسانیم که هدف قیام امام حسین علیه السلام همین بوده است.
⬅️ شما میتوانید بگویید قطعاً مصداق یزید امروز این است؛ یا میتوانید در قالب سؤال مطح کنید. مثلاً بگویید فکر نمیکنید که مصداق یزید و امام حسین علیه السلام امروز این باشد؟ اگر در قالب سؤال مطرح شود شاید تنش کمتری ایجاد کند. چون ما نگاه اخلاقی سیاسی داریم. مثلاً حر به محضر امام حسین علیه السلام که رسید عذرخواهی کرد و گفت ببخشید که من در مقابل شما قرار گرفتم و وظایفم را در برابر شما انجام ندادم.
▪️امروز هم ما میتوانیم بپرسیم آیا فکر نمیکنید امروز ما هم در این چهل سال انقلاب باید از امام حسین و امام زمان عذرخواهی کنیم که وظایفمان را به خوبی انجام ندادیم؟ ما هم نباید مثل حر با واسطه حضرت ابالفضل به محضر امام زمان برویم و توبه کنیم؟ که اگر کوتاهیهای ما نبود شاید وضعیت انقلاب و نظام بهتر بود. این در قالب یک بحث اخلاقی و سیاسی جای میگیرد که شائبه سیاسیکاری هم در آن نیست.
▪️ما باید بر مسائل امروز و حتی فردا هم تطبیق بکنیم. مثلاً من میگویم عاشورا، انقلاب و ظهور در یک خط هستند. من که امروز به وظایفم عمل میکنم، اگر دیروز هم بودم در جبهه امام حسین قرار میگرفتم و اگرفردا هم باشم در جبهه امام زمان قرار میگیرم. اما اگر امروز هم از انجام وظایفم طفره میروم، دیروز هم اگر بوده بهنحوی در کربلا حضور پیدا نمیکردم و فردای ظهور هم امام زمان را تنها خواهم گذاشت.
⬅️ حق و باطل را نباید مانند یک «نقطه» معرفی کنیم، بلکه باید مانند یک «خط» معرفی کنیم. خطی که از زمان حضرت آدم و درگیریاش با ابلیس شروع شده است و تا روز آخر عمر انسان وجود دارد. در این جریان حق انبیا و امامان و صالحان و علما و شهدا آمدهاند و ظهور و رجعت هم میآید. اگر ما در این جریان حق باشیم در هر مقطعی از تاریخ در جریان حق هستیم.
▪️اگر کسی میخواهد بحث فردی کند و اخلاق فردی بگوید، اگر ملاکی که گفته شده رعایت کند، در این عرصه هم درگیری حق و باطل هست. عقل و نفس درگیری حق و باطلی دارند. اگر کسی میخواهد بحثهای خانوادگی کند، باز هم درگیری حق و باطل را در عرصه خانوادگی میتواند بگوید. ملاکهای روابط زن و شوهر، درگیری حق و باطل را نشان میدهد.
▪️اگر کسی در مباحث سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی صحبت میکند ما اینجا هم درگیری حق و باطل را داریم. اسم این را ما اسلام کاربردی میگذاریم، نه اسلام کتابخانهای. اسلامی که امام بزرگوار برای ما به ارمغان آوردند که همان اسلام ناب محمدی است، اسلامی است که منطبق بر زندگی بشر است.
🔴 اما اسلام آمریکایی همان اسلام آل سعود است. نماز جماعت یک میلیون نفره در مسجدالحرام دارند اما با یزید زمان هم شراب میخورند. گویی حق و باطل با هم کنار آمدهاند.
⬅️ در واقع ابرموضوع منبرها، باید درگیری حق و باطل باشد. امروز وقتی بحث از سکولاریسم میکنیم، یک سکولاریسم لاییک داریم و یک سکولاریسم دینی. وقتی آیتاللهالعظمایی پیدا میشود و میگوید با آمریکا کار نداشته باشید مردم میخواهند زندگیشان را بکنند؛ یعنی خودش را حق میداند اما حقی که با باطل کنار آمده است.
⬅️ در حالی که در مکتب اهل بیت علیهم السلام، حق با باطل کنار نمیآید. ما در مکتب اهلبیت علیهم السلام شدت و ضعف درگیری را داریم. وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام حکمیت را قبول میکند و امام حسن علیه السلام صلح را قبول میکند، این خودش نوعی درگیری است اما شکل و شدتش فرق میکند. ولی هیچ زمانی نمیبینیم که حق و باطل مسالمتآمیز کنار هم نشسته باشند.