«عنایات امام عصر علیه‌السلام به شیعیان»

«عنایات امام عصر علیه‌السلام به شیعیان»

? فرمایش حضرت آیت‌الله پیرامون حکایتی از تشرف به

محضر امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف :

? آن آقا ـ من عیناً خودم آن شخص را دیدم، خدا

رحمتش کند، هفت‌هشت سال است کأنّه وفات کرده؛

نجار بوده ـ می‌گفت: دو ماه بوده است که ما دائماً قرض

می‌کردیم [و] از این نجاری خودمان هیچ استفاده‌ای

نمی‌کردیم [و درآمدی نداشتیم].

[یک روز] رفتم پشت بام، یک کتابی بود که در آن نوشته

بود مثلاً در پشت بام، این دو رکعت نماز را بخوانید و فلان

بکنید و حاجت خودتان را بخواهید. [آن دستورالعمل را انجام دادم.]

فردا که خواستم بروم برای نجاری به دکان ـ خبری که

نبود ـ توی این جیب من، یک پنج تومانی بود؛ چهار تومان

را دادم به خانواده که این را یک ناهاری درست کند، یک

تومان را هم گذاشتم که اگر سیگاری چیزی خودم محتاج بشوم [بخرم].

[خانواده گفت:] آخر چهار تومان که چیزی نمی‌شود!

گفتم: حالا تا ظهر شاید چیزی بشود، ما چه می‌دانیم.

او رفته بود از همان قوم و خویش‌هایش قرض کرده بود

و [غذایی] شبیه اشکنه، چیزی درست کرده بود. من هم

تا ظهر دیدم هیچ خبری نشد در دکان، آمدم دیدم بله،

رفته از اینجا و آنجا قرض کرده است و یک [غذایی] شبیه اشکنه درست کرده.

یک لقمه‌ای برداشتم از آن غذا، دیدم درِ خانه را زدند.

[شخصی که جلوی در بود، به من گفت:] «فلان‌آقا

(معروف بوده در آن زمان) شما را دعوت کرده به منزل

خودش برای ناهار. فلان‌آقای زاهد هم آنجاست».

همان یک لقمه را که خورده بودم، دیگر بیشتر نخوردم و

رفتم خانۀ آن آقا ـ از آن آقا هم چیزهایی نقل می‌کرد ـ

دیدم آن زاهد هم آنجا است.

? آن زاهد این قضیه را نقل کرد (قضیه‌ای دقیقا مشابه

همین مشکل نجار) که آن آقاسیدحسن، پسر

آقاسیدحسین وقتی [توسل به حضرت ولیعصر

ارواحنافداه کرد] شنید، دید او (به اینکه امام زمان علیه‌السلام) می‌گوید:

«شما گمان می‌کنید ما مطلع نیستیم از حال شما؟»

[نجار گفت:] همین کلمه را که شنیدم، کأنّه رفع حاجتم

شد. کأنّه اصلاً محتاج نیستم به چیزی. [با خودم] گفتم

شاید این قضیه من را دارد می‌گوید؛ من دیشب آنجا

توسل کردم به خود حضرت، به‌حسب معنا این ارتباط دارد با خود حضرت.

این کلمه را که گفت، کأنّه حال مرا دارد می‌گوید و من

هم [مثل آن آقاسیدحسن] رفع حاجتم شد؛ به همین‌جا

که رسید [آن زاهد]، دیگر حرف نزد.

[و فقط فرمایش امام زمان علیه‌السلام را نقل کرد:]

«شما خیال می‌کنید ما مطلع از حال شما نیستیم؟»

دیدم من هم همانطور شدم؛ دیگر کأنّه احتیاجی به هیچ

چیز ندارم، بعدش هم دیگر کار درست شد.

? بالاخره، چه عرض کنیم؟! ما معرفتمان ناقص است.

عینک ماست که یک تاری دارد، و الّا آنها (ائمه علیهم‌السلام) که ما را می‌بینند

[ و مناجات و توسلات ما را می شنوند و پاسخ می دهند].

? مشاهده این مطلب و مطالب مشابه از طریق لینک

زیر در سایت رسمی مؤسسه نشر آثار حضرت آیت‌الله بهجت(ره):?
http://bahjat.ir/fa/content/1055
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدس‌سره
✅ @bahjat_ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.