تعبير خواب يوسف
مراسم اين استقبال تاريخى و ديدار هيجان انگيز به پايان رسيد و كاروان كنعانيان به سوى مصر حركت كردند و يوسف و مردم مصر نيز به شهر مراجعت نمودند. براى برادران ديدن مصر تازگى نداشت ، ولى براى يعقوب و افراد ديگر خانواده اش اين سرزمين تاريخى ، جالب و ديدنى بود.
به خصوص وقتى كه چشمانش به كاخ با عظمت يوسف افتاد و مقر حكومت وى را از نزديك مشاهده كردند.
هنگامى كه وارد كاخ شدند، يوسف بزرگوار پيش آمد و پدر و مادر خود را بر تخت خويش بالا برد و بهترين مكان را براى جلوس آنان انتخاب فرمود، ولى همگى با مشاهده آن مقام و شوكت خيره كننده براى يوسف به سجده افتادند و ظاهرا سجده كردن آنان وقتى اتفاق افتاد كه يوسف در لباس سلطنتى خود در آمده و براى ديدار آنان وارد كاخ شد.
اين جا محل اختلاف است كه آيا اين سجده آنان به منظور شكرانه نعمت بزرگى بود كه خداوند به آنان كرامت كرده بود يا به احترام به مقام يوسف و عظمتش بود و آيا خود يوسف نيز با آنها سجده كرد و يا او ايستاد و آنان در برابرش سجده كردند؟ آنچه مسلم است اينكه اين سجده آنان جنبه پرستش نداشت و منظورشان شكرانه نعمت الهى بود و بعيد نيست خود يوسف نيز در همان حال يا بعد از آن به سجده افتاده باشد، چنان كه اين مطلب در حديثى نيز آمده است .
به هر صورت يوسف كه آن منظره را ديد رو به پدر كرد و گفت : پدر جان اين بود تعبير آن خوابى كه من در كودكى ديدم ، و خداى تعالى آن را در اين روز تحقق بخشيد. (152)