(دو گانه پرستى به حضور امام صادق (ع ) آمد، و از عقيده خود دفاع مى كرد، عقيده اش اين بود كه جهان هستى داراى دو خدا است ، يكى خداى نيكيها و ديگرى خداى بدى ها و…).
امام صادق (ع ) در رد عقيده او و گونه دوگانه پرستى چنين فرمود: اينكه تو مى گوئى خدا دوتا است ، بيرون از اين تصورات نيستند:
1- يا هر دو نيرومند و قديم هستند.
2- با هر دو ناتوان هستند.
3- يا يكى قوى ، و ديگرى ناتوان است .
در صورت اول ، پس چرا يكى از آنها ديگرى را از صحنه خارج نمى كند، تا خود به تنهايى بر جهان حكومت كند؟ ( نظام واحد جهان حاكى است كه يك حاكم در جهان وجود دارد، بنابراين خدا، يك قوى مطلق است ).
صورت سوم نيز بيانگر يكتائى خدا است ، و گفتار ما را ثابت مى كند، زيرا همان قوى خدا است ، ولى ديگرى خدا نيست به دليل ضعفى كه دارد.
در مورد صورت دوم (ضعف هر دو خدا) يا آنها از جهتى با هم متفق هستند و از جهتى مختلف (31) ، در اين صورت لازم است كه بين آن دو، يك (ما به الامتياز) (چيزى كه يكى از آن خدايان دارد و ديگرى ندارد) باشد، و نيز لازم است كه آن (ما به الامتياز) امر وجودى قديم باشد، و از اول همراه آن دو خدا بوده ، تا دوئيت آنها، صحيح باشد، در اين صورت (سه خدا) به وجود مى آيد، و به همين ترتيب چهار خدا و پنج خداو بيشتر مى شود، و بايد معتقد به بى نهايت خدا باشد.
هشام مى گويد: يكى از سؤ الات آن دوگانه پرست اين بود كه (بحث در مورد دوگانه پرستى را به اصل وجود خدا كشانيد) و به امام صادق (ع ) گفت : دليل شما بر وجود خدا چيست ؟
امام : وجود آنهمه ساخته ها بيانگر وجود سازنده است ، چنانكه وقتى كه تو ساختمان استوار و محكم و سربرافراشته اى را ديدى ، يقين پيدا مى كنى كه آن ساختمان ، بنائى داشته است ، گر چه تو آن بنا را نديده باشى .
دوگانه پرست : خدا چيست ؟
امام : خدا چيزى است بر خلاف همه چيز، به عبارت ديگر ثابت كردن معنائى است ، چيزى است به حقيقت چيز بودن ، ولى جسم و شكل ندارد، و به هيچيك از حواس ، درك نمى شود، و خيالها او را در نمى يابند، و گذشت زمان ، او را كاهش و دگرگون نسازد)(32)
|