#پای_مهدی_بمان -بخواهیم، آن هم با اصرار نه تنبلی!!

#پای_مهدی_بمان

بخواهیم، آن هم با اصرار نه تنبلی!!

بهتر است اگر می‌خواهیم کاری را شروع کنیم یا چراغی را روشن کنیم، از محل خودمان شروع کنیم. به عنوان مثال، ما الان بهترين كار فرهنگي را كه مي‌توانيم انجام دهيم، در خانه خودمان است؛ بهترين جايي كه براي امام زمان مي‌توانيم كار كنيم همان خانه خودمان است؛ مي‌گويد اگر براي بچه خودت مي‌خواهي چيزي را بخري، بگو عزيزم جمعه مي‌خرم. در روايت است که اين بچه به جمعه علاقه‌مند می‌شود و سپس مي‌شنود كه امام زمان روز جمعه مي‌آيد، از جمعه ذهنيت خوبي دارد؛ نه اينكه هر چه جمعه است، ياد كنكور و امتحان و سختي و فشار بیافتد.

انسان می‌تواند در خانه خودش يك كاري را انجام دهد؛ آدم در خانه خودش عشق مهدي فاطمه را در دل بچه خود قرار دهد؛ به این نوع کار کردن، می‌گویند کار است و ديگر اين آدم نمي‌گويد كه آقا كاري باشد در خدمتيم بلکه در حال كار كردن است و با كار خودش اصرار مي‌كند؛ با اصرارش در به روي او باز مي‌شود.

امام عسكري عليه السلام فرمودند: “وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لَا يَنْجُو فِيهَا مِنَ الْهَلَكَةِ إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ؛ بخدا قسم مهدي من غيبتي مي‌كند که در اين غيبت أحدي نجات پيدا نمي‌كند، همه هلاك مي‌شوند، همه جهنمي مي‌شوند، غير از دو دسته، إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِيهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِهِ، مگر كسي كه به امامت مهدي ثابت بماند و كسي خدا به او توفيق دهد براي تعجيل فرج فرزندم دعا كند، دعا، دعا، دعا.

بزرگی از اهل دین روايتی را از امام صادق علیه‌السلام خواندند که امام فرموده بودند: “خداي متعال به آدم‌ها به دو شكل ايمان داده است؛ عده‌اي ايمانشان ثابت است، عده اي ايمانشان لنگ در هوا است،؛ آن كساني كه ايمانشان لنگ در هوا است، به چه نحو ايمانشان ثابت مي‌شود؟ فإذا هو دعا و ألحَّ في الدُّعاء مات علي الإيمان؛ عده‌اي ايمانشان قرص است، مانند انبياء، مانند اولياء خدا؛ عده‌اي هم ايمانشان شل است مانند من؛ چه كار بايد كنم كه با ايمان از دنيا بروم؟ بايد به خدا اصرار كنم، ألحَّ في الدُّعاء؛ اصرار كنم، هر روز بايد به خدا اصرار کنم؛ چگونه است كه اگر بخواهید از دوستتان 50 تومان قرض بگیربد، آنقدر به او اصرار می‌کنید و تماس می‌گیرید که در نهایت دستي به تو بدهد دوستتان می‌گوید بگیر و برو! اينقدر به او گير ميدهي، اينقدر زنگ و اس ام اس كه طرف مي گويد بگير و برو من را من را خیلی خسته کردی!

به ايمان كه مي‌رسيم خدايا مي‌دهي؟ نه برو، خب من خيلي مزاحم نمي‌شوم. خدايا عاقبت بخيري؟ نه، خب من ديگه… شكم سيري، شكم سيري به درد نمي‌خورد.

در داستانی آمده است که نادر شاه افشار به حرم امام رضا علیه‌السلام مي‌رفت؛ ديد يك لنگي جلوي در ايستاده است و وسایل مي‌فروشد. به او گفت چند سال اينجا هستي؟ گفت: ده سال است. گفت ده سال جلوي در حرم امام رضا عیه‌السلام ايستاده‌اي، پاي تو خوب نشده است! گفت نه، گفت حرم مي‌روم و زيارت مي‌كنم، برگشتم پاي تو خوب نشده باشد، مي‌گويم تو را بكشند. رفت ده دقيقه حرم زيارت كرد و آمد، ديد لنگي كه ده سال است پشت در است خوب نشده بود، پاي او خوب شد، گفت چه كار كردي؟ گفت اصرار كردم، گفت آهان از روز اول بايد اين طوري اصرار مي كردي.

: شكم سيري كاري را درست نمي كند، خدايا لطفاً اگر وقت داشتي، اگر صلاح… اينها نيست، خدايا من ايمان مي‌خواهم، عاقبت بخيري مي‌خواهم، من مي‌خواهم با ايمان بميرم، سرمايه من است، سرمايه من است، تا ابد مي‌خواهم كه زندگي كنم، سرمايه مي‌خواهم، ايمان سرمايه من است، ايمان نباشد هيچي ندارم! آدم مي‌خواهد يك مسافرت به چين برود ده ميليون سرمايه او باشد، سرمايه‌اش را در هر ساكي گذاشت، در هر كيفي بود، هر كسي برداشت، ان شاء الله به دست ما مي‌رسد، باورتان مي شود كسي اينطور به چين برود!؟ يك چيني كه حالا آنجا برود باز يكي پيدا مي‌شود كه حداقل نميرد، آخرت كه اين طور نيست؛ بزرگي مي‌فرمود آخرت به يك لگد كردن كفش يكديگر محتاج هستند. گير مي‌كند مي‌گويد آهان در آن روز تو كفش من را لگد كردي، بيا بيا من گير هستم، حسنات دارد مي‌گويد هيچ، مي‌گويد يك مقداري از سيئاتم را بكن.

آنجا كسي كمكي نمي‌كند، ايمان است كه بدرد مي‌خورد. سفر أبدي آدم مي‌خواهد برود عين خيالش نيست! سرمايه من هر طوري شد، هر كسي برد، هر كسي خورد، ان شاءالله درست است ان شاء الله مي رويم خدا كريم است

برگرفته از جلسات «پای مهدی بمان »

@Aminikhaah

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.