نتيجه نافرجام اميد به غير خدا
حسين بن علوان مى گويد: در مجلسى براى كسب علم و دانش نشسته بوديم ، و هزينه سفر من تمام شده بود، يكى از دوستان گفت : (به چه كسى اميد دارى ؟).
گفتم : (به فلانى ).
گفت : بنابراين ، سوگند به خدا به اميد و آرزويت نمى رسى .
گفتم : چرا؟
گفت : امام صادق (ع ) فرمود: در يكى از كتابهاى (آسمانى ) خوانده ام : خداوند مى فرمايد:
(سوگنسد به عزت و جلال و مقام ارجمندم كه رشته آرزوى هر كسى را كه به غير من ، اميدوار گردد، قطع مى كنم ، و لباش خوارى را در نزد مردم برقامت او مى پوشانم ، و او را از مقام تقرب خود و از فضل و كرمم ، دور مى سازم ، آيا او در گرفتارى ها به غير من دل مى بندد، با اينكه گرفتارى ها و رفع آنها در دست من است ؟، آيا او در فكر خود، در خانه غير مرا مى كوبد، با اينكه كليد همه درهاى بسته نزد من است ، و در خانه ام به روى همه باز مى باشد… (54)
|