✳️ امام، همهی زندگیات شده است؟!
🔻 [علیبنمهزیار] چشمان اشکبارش را با آستین پاک کرد و با دستان لرزان، نامهای را که به خطِ خودِ #امام_جواد علیه السلام برای عموعلی فرستاده شده بود، در آغوش کشید و جملهی طلاییاش را زمزمه کرد:
– اگر بگویم مانند تو را ندیدم، امیدوارم راستگو باشم…
و دلش میخواست مثل عمویش باشد برای امامش و نبود…!
علی تو چرا مثل عمو نیستی برای امام زمانت؟ چرا کمی؟ چرا کمی؟ چرا کمی؟
و چه خون دلی خورد از دست خودش…!
🔸 که به قول #امام_رضا علیه السلام:
– امام ابر بارندهی زندگیاش بود و باران تند و پیوسته چون رگباری و آفتاب نورافشان و آسمان سایهافکن و زمین گسترده و چشمهی جوشان و پرآب و گلستان پر گل!
❗️امام را داشت و از او غفلت میکرد؛ جز گاهی در لحظهی احتیاجی. امام، همهی زندگیاش نشده بود!
📚 برگرفته از کتاب #سفر_بیستم | داستان شیدایی علیبنمهزیار اهوازی
📖 ص ۵۲
👤 #نرجس_شکوریانفرد
#⃣ #وظایف_منتظران
🙏 #خدایا_منجی_را_برسان
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f