پنجاه سال در جستجوى رهبر آگاه
(بريه يا (بريهه ) از علماى هفتاد ساله مسيحى در عصر امام صادق (ع ) بود كه مسيحيان به وجود او افتخار مى كردند، او مدتى بود كه عقيده اش نسبت به آئين مسيحيت ، سست شده بود، و به دنبال دين حق مى گشت ، و با بسيارى از مسلمانان ، بحث و مناظره نموده بود، او همسر خدمتگزارى داشت كه مطالب دينى را با او در ميان مى گذاشت ، ولى با آنهمه بحث و بررسى ، هنوز به نتيجه نرسيده بود، تا اينكه شيعيان ، او را به (هشام بن حكم ) يكى از شاگردان زبردست و دانشمند امام صادق (ع ) معرفى كردند.
بريهه روزى با جمعى از مسيحيان به مغازه هشام در كوفه رفتند، ديدند هشام به عده اى قرآن ياد مى دهد، بريهه به هشام گفت :(با همه عالمان و متكلمان اسلام ، بحث و مناظره كرده ام ، ولى به نتيجه نرسيده ام ، اينك آمده ام با تو مناظره كنم ).
هشام در حالى كه خنده بر لب داشت ، به او گفت :(اگر از من معجزات حضرت عيسى مسيح (ع ) را مى خواهيد، ندارم سپس او سؤ الاتى درباره اسلام ، از هشام كرد، و پاسخ كافى شنيد، آنگاه هشام از او سؤ الاتى درباره مسيحيت كرد، ولى او در پاسخ درمانده شد، سرانجام بريهه شرمسار شد، و همراهانش اظهار پشيمانى مى كردند، و با اين وضع متفرق شدند.
بريهه به خانه خود بازگشت و جريان ملاقات خود را با هشام را براى همسرش تعريف كرد، و همسرش گفت : اگر در جستجوى دين حق هستى ، غمگين نباش ، هر كجا حق را ديدى بپذير، و در اين مسير، لجاجت نكن .
بريهه سخن او را پذيرفت ، و روز ديگر نزد هشام رفت و به او گفت : (آيا تو معلم و رهبرى نيز دارى ؟)
هشام : آرى .
بريهه : او كيست و در كجاست و در چه حال است ؟
هشام ، اندكى از نژاد، عصمت ، علم ، سخاوت و شجاعت امام صادق (ع ) را بيان كرد، و سپس گفت :(اى بريهه ! خداوند هر حجتى را كه بر مردم دورانهاى گذشته منصوب نموده ، براى مردم دوران وسط و اخير نيز، اقامه كرده ، و هيچگاه حجت خدا و دين از ميان نرود).
بريهه : سخن بسيار درستى گفتى آنگاه بريهه همراه همسر خود، با هشام به سوى مدينه رهسپار شدند، تا به حضور امام صادق (ع ) برسند. (98)
هشام همراه بريهه و همسر او (مسافرت طولانى بين كوفه و مدينه را به پايان رسانده ) به مدينه رسيدند) براى ديدار امام صادق (ع ) به خانه آن حضرت رفتند، در آنجا با امام كاظم (ع ) فرزند امام صادق (ع ) (كه در آن وقت كمتر از بيست سال داشت ) ملاقات نمودند.
هشام داستان خود با بريهه را براى امام كاظم (ع ) نقل كرد، در اين هنگام امام كاظم (ع ) به بريهه فرمود:
(تا چه اندازه به كتاب دينت (انجيل ) آگاهى دارى ؟
بريهه : آن را مى دانم .
امام كاظم : تا چه اندازه اطمينان دارى كه معنيش را بدانى ؟.
بريهه : به آن خوبى آگاه هستم ، و در اين جهت ، اطمينان بسيار دارم .
آنگاه امام كاظم (ع ) مقدارى از فرازهاى كتاب انجيل را خواند، بريهه (آنچنان تحت تاءثير جاذبه قرائت امام گرفت كه همنام نور ايمان بر سراسر قبلش تابيد و) عرض كرد:
(اياك كنت اطلب منذ خمسين سنة اومثلك )
:(پنجاه سال است كه من در جستجوى تويا مانند تو بودم ). (99)
|