? پیراهن امانتی…

? پیراهن امانتی…

▫️ آن‌روز چقدر بر زینب سخت گذشت..‌.
دَم آخر وقتی مادر پیراهنی را به امانت به او سپرد و فرمود: هر‌وقت برادرت حسین این پیراهن را طلب کرد، بدان که لحظهٔ وداع است و دیگر او را نخواهی دید…
و از آن سخت‌تر لحظه‌ای که حسین سراغ همان پیراهن را از خواهر گرفت، قلب زینب از جا کنده شد و اشک امانش را برید…

▪️ آن‌گاه حسین چیزی در گوش خواهر خواند و زینب آرام گرفت…‌ شاید خبری… یا وعده‌ای…
که غم مخور… به زودی فرزندم مهدی می‌آید و انتقام ما را خواهد گرفت…

? #دلنوشته_مهدوی

✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.