مهارت استفاده از غیب

موضوع : «مهارت استفاده از غیب»

✍️ موقع پست «گپ روز» نیست!
ولی گپ روز «حرف دل» است و دل وقت و ساعت نمی‌شناسد که!

• نشسته‌ام گوشه‌ی حرم!
گوشه که می‌گویم چقدر کلمه‌ی مبتذلی است برای این مثال!
بی‌نهایت که گوشه ندارد،
و حرم همان بهشت بی‌نهایتی است که وعده داده‌اند، و ما توان ادراکش را نداریم.

زیارت نامه در دستانم است :
السلام علی آدم صفوه الله،
السلام علی نوح نبی الله،
السلام علی ابراهیم خلیل‌الله …
و یکی یکی سلام، تا میرسد به پادشاه زمین!
حالا من با این همه عظمتِ پیش رویم چه کنم؟
آنقدر آدم ناتوان می‌شود مگر؟
نه بلد شده‌ام دور این عظمت بگردم، نه بلد شده‌ام قربان صدقه‌شان بروم، نه بلد شده‌ام خودم را در این آغوش‌های همیشه باز جا کنم!

آنقدر آدم ناتوان می‌شود مگر؟
برمی‌گردم به عقب!
دیروز بالای قبر یکی از دوستانم ایستاده بودم که فقط یک روز از من کوچکتر بود!
عمرم تمام دارد می‌شود، ترس ندارد این؟
و من می‌دانم که «آدم و نوح و ابراهیم و ….» یک پیامبر نبوده‌اند و تمام، یک حقیقت جاری‌اند که دستم باید برسد به آنها! همین‌جا باید برسد!
ولی دستانم ضعف دارد و نمی‌رسد…

• می‌دانم اگر اینجا از بهشت لذت نبرم، آنجا بهشتی در کار نیست.
من با این بهشتی که در آن نشسته‌ام چه کرده‌ام مگر؟
کور می‌آیم و می‌نشینم و کَر برمی‌گردم!

√ خدایا «لا حول و لا قوه الّا بک»
توانی نیست جز به قوّت تو،
می‌شود از این بدبختی و بی‌پر و بالی برهانی مرا؟
دلم اینور ماجرا را می‌طلبد اما جانم کشش بالا رفتن ندارد! رحم کن بر بنده‌ای که گناه زمین‌گیرش کرده…

#دوربرگردان

@ostad_shojae | montazer.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.