خواب ديدن امام كاظم (ع ) و معرفى حضرت رضا(ع ) به عنوان جانشينش

خواب ديدن امام كاظم (ع ) و معرفى حضرت رضا(ع ) به عنوان جانشينش  

يزيد بن سليط، هنگامى كه از امام كاظم (ع ) در مورد جانشينش سؤ ال كرد، امام كاظم (ع ) (پس از بيانى ، كه در داستان قبل گذشت ) چنين فرمود:
رسول خدا(ص ) را در عالم خواب ديدم ، پيامبر(ص ) امامت جانشين مرا به من معرفى كرد، و خود او و افراد هم عصرش را به من نشان داد…من در عالم خواب ديدم كه در حضور پيامبر(ص ) هستم ، در نزد آن حضرت ، انگشتر، شمشير، عصا، كتاب و عمامه وجود داشت ، عرض كردم : (اى رسول خدا! اينها چيست ؟)
رسول خدا(ص ) فرمود: (عمامه ، رمز سلطنت خداوند است ، شمشير رمز عزت خداوند است ، كتاب رمز نور الهى است ، عصا ،رمز نيروى خدا است ، و انگشتر، رمز در برگيرنده همه اين امور است )
سپس به من فرمود: امر امامت از تو بيرون رفته و به ديگرى رسيده است (نزديك است اين كار تحقق يابد).
به رسول خدا(ص ) عرض كردم : (اى رسول خدا! به من نشان بده كه او (جانشين من ) كيست ؟)
فرمود: من هيچكدام از امامان را نديدم كه در مورد امامت ، اين گونه آشفته و بى تاب باشد، اگر مقام امامت ، از روى محبت و دوستى مى بود، برادرت اسماعيل ، در نزد پدرت (امام صادق ) از تو محبوبتر بود، ولى شخص امام از طرف خداوند تعيين مى گردد.
آنگاه امام كاظم (ع ) فرمود: من همه فرزندانم را، چه آنها كه از دنيا رفته اند و چه آنها كه زنده اند به نظر آوردم ، آنگاه اميرالمؤ منين على (ع ) به پسرم على (بن موسى الرضا) اشاره كرد و فرمود:
(هذا سيدهم فهو منى و انا منه و الله مع المحسنين :
اين ، سرور آنها است ، او از من است و من از او هستم ، خداوند با نيكوكاران مى باشد).
يزيدبن سليط مى گويد: در اين هنگام امام كاظم (ع ) به من فرمود: (اين مطلب در نزد تو مانند امامت ، محفوظ باشد، آن را جز به آدم عاقل يا بنده خدائى كه او را راستگو تشخيص داده اى نگو، و اگر از تو گواهى خواست ، گواهى بده ، اين است سخن خدا، آنجا كه (در آيه 59 نساء) مى فرمايد:
(ان الله يامركم ان تودوا الامانات الى اهلها:
خداوند به شما فرمان مى دهد كه امانتها را به صاحبانش بپردازيد).
و نيز خداوند به ما فرموده است :
(و من اظلم ممن كتم شهادة عنده من الله
كيست ستمگرتر از آنكه گواهى خدا را نزد خود مخفى كند). (بقره – 150)
آنگاه امام كاظم (ع ) افزود: من (در عالم خواب ) به رسول خدا(ص ) عرض ‍ كردم (شما يكجا همه فرزندانم را ذكر كرديد، بفرمائيد كداميك از آنها امام است ؟).
فرمود: آنكه با نور خدا ببيند، و با فهم خود بشنود، و بر اساس حكمت خود، سخن بگويد، از اين رو، راه درست مى رود، و اشتباه نمى كند و در راه علم حركت مى كند نه در راه جهل ، سپس دست پسرم على (حضرت رضا عليه السلام ) را گرفت و فرمود: (او، همين است ).
آنگاه به من فرمود: چقدر اندك ، همراه او (حضرت رضا) هستى ، وقتى كه از سفر (مكه ) بازگشتى ، كارهايت را سامان بده ، و آماده باش كه از فرزندانت جدا مى شوى و همسايه ديگران مى شوى …
يزيدبن سليط مى گويد: سپس امام كاظم (ع ) به من فرمود: مرا امسال دستگير مى كنند، و امر امامت پسرم على (ع ) است كه همنام دو على (از امامان ) است : 1 – على بن ابيطالب (ع ) 2 – على بن الحسين (ع )، خداوند به او فهم و خويشتن دارى و نصرت و دين و محنت على اول (ع )، و محنت و صبر در برابر ناگواريها و استقامت على دوم (ع ) را داده است ، و تا چهار سال بعد از مرگ هارون ، در بيان حقايق آزاد نيست .
سپس به من فرمود: (با او در همين جا ملاقات خواهى كرد، به او مژده بده كه خداوند پسرى امين ، مورد اعتماد و مبارك به تو خواهد داد، و او به تو خبر دهد كه تو بامن در همين جا ملاقات نموده اى …)، همانگونه كه امام كاظم (ع ) خبر داده بود، تحقق يافت . (296)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.