سجّادِ زمان…

سجّادِ زمان…

▪️ ‏سجّادهٔ سجّاد پُر از خونِ جگر شد
زهری که خوراندند بر او تیغِ تَبر شد

▪️ افتاد به یادش پدرش در یَمِ خون بود
گفتا شبِ یلدایِ دلم دیر سحر شد

▪️ یک روز بماند زِ جهان، یار بیاید
سجّادِ زمان، وارث و خونخواهِ پدر شد

✍️ حامی

☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.