جنگ سی و سه روزه که شروع شد،

جنگ سی و سه روزه که شروع شد، وضعیت ما خیلی ناجور بود. همه کشورها طرفِ اسرائیل بودند و او را تشویق می‌کردند به از بین بردن حزب الله. حتی توی لبنان هم عده‌ای همدستِ اسرائیل بودند. از لحاظ نظامی و امکانات، ما صفر به صد بودیم در برابر دشمن. اسرائیل همه چیز داشت و ما هیچ!
چنان غربتی سراغمان آمده بود که تا به حال در عمرمان تجربه‌اش نکرده بودیم. بچه‌های حزب الله به صراحت می‌گفتند: این جنگ شبیه کربلا می‌شود و همه قتل عام می‌شویم!
همان روزها آقای بهجت با واسطه برایم پیام فرستاد: آرام باشید. مطمئن باشید در این جنگ شما پیروز می‌شوید!
آقا روحیه نمی‌داد به ما. در اصطلاح، ابراز امیدواری نمی‌کرد. نه نه. اصلا! خبر می‌داد. خبر از آنچه قرار است اتفاق بیفتد.
چند هفته بعد که کمر اسرائیل در نبرد شکست، پی به حرف آقا بردم!

📙ب مثل باران مثل بهجت. اثر جدید انتشارات شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.