استجابت دعا و خبر از حوادث پشت پرده

استجابت دعا و خبر از حوادث پشت پرده  

محمد بن حسن مى گويد: از امام حسن عسكرى (ع ) در ضمن نامه اى تقاضا كردم : (در مورد شفاى درد يكى از چشمهايم دعا كن ، زيرا يك چشمم كور شده و چشم ديگرم شديدا درد مى كند كه نزديك اس كور شود).
امام حسن (ع ) در پاسخ نوشت : (خداوند چشمت را براى تو نگهدارد).
همين دعاى آن حضرت موجب شفاى چشمم گرديد.
آن حضرت در آخر نامه نوشته بود: (خداوند به تو اجر و پاداش نيك دهد) (اين جمله در ميان عرب به عنوان تسليت گفته مى شود)
من از اين سخن امام ، نگران و غمگين شدم و نمى دانستم چه كسى از خويشانم مرده (كه امام مرا تسليت مى گويد؟) چند روز گذشت كه خبر آوردند پسرت (طيب ) از دنيا رفته است ، به راز تسليت امام حسن (ع ) آگاه شدم . (367)

نيز عمربن ابى مسلم مى گويد: مردى به نام (سيف بن ليث ) كه ازاهالى مصر بود، در شهر سامره نزد ما آمد، هدفش از اين مسافرت اين بود كه شخصى به نام (شفيع خادم ) ملك او را به زور گرفته بود، او آمده بود تا نزد مهتدى برود و دادخواهى كند.
ما به سيف گفتيم : نامه اى به امام حسن عسكرى (ع ) بنويس ، و گشايش گره كارت را از آن حضرت طلب كن .
سيف ، نامه اى براى امام حسن (ع ) نوشت ، آن حضرت جواب داد:
(باكى نداشته باش ملك تو را به تو باز مى گردانند، نزد سلطان (خليفه ) نرو، بلكه وكيل خود را، كه او را سرپرست ملك نموده اى ، ببين و او را از سلطان اعظم ، پروردگار جهانيان بترسان ).
سيف ، وكيل خود را ديد، وكيل گفت : (هنگامى كه از مصر بيرون رفتى ، شفيع براى من نامه نوشت كه تو را حاضر كنم و ملك تو را به تو باز گردانم ).
آنگاه شفيع طبق قضاوت ابن ابى الشواب قاضى ، و گواهى گواهان ، ملك غصب شده را به صاحبش برگردانيد، و ديگر نياز نشد كه به مهتدى شكايت شود، و ملك به صاحبش بازگشت و در اختيارش قرار گرفت .
همين (سيف بن ليث ) مى گويد: وقتى از مصر خارج شدم ، دو پسر داشتم ، پسر كوچكم بيمار بود، پسر بزرگم سالم بود، پسر بزرگم را قيم و سرپرست اموال و خانواده ام قرار دادم ، هنگامى كه به شهر سامره رفتم ، نامه اى به امام حسن عسكرى نوشتم و در خواست كردم : (براى پسر بيمارم دعا كن تا شفا يابد).
امام حسن (ع ) در جواب نوشت : (پسر بيمارت خوب شد، ولى پسر بزرگت از دنيا رفت ، خدا را شكر كن و بى تابى مكن كه پاداشت ، تباه خواهد شد).
همانگونه كه امام فرموده بود، به من خبر رسيد كه پسر بيمارم ، شفا يافته ، ولى پسر بزرگم فوت شده است . (368)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.