تفاوت زن و مرد در شهادت دادن
تفاوت زن و مرد در شهادت دادن
چرا شهادت دو زن، برابر با يک مرد است؟
فلسفه بسياري از احکام در متون ديني بيان نشده؛ اما اين مسلّم است که به دليل علم و حکمت الهي، تمام احکام ناشي از مصلحت و مفسده واقعياند؛ اگرچه نتوانيم مصالح و مفاسد را کشف کنيم. با اين وجود، توجه به نکاتي به شناخت چرايي اين حکم کمک ميکند:
1. قانون براي تنظيم روابط انسانها وضع ميشود و ملاک ارزشگذاري نيست.
2. اصل شهادت زن و مرد در اسلام پذيرفته شده؛ اما ميزان آن متفاوت است. براي اينکه ملاک، رسيدن به حقيقت و کشف واقعيت است، گاهي شهادت زن ميتواند اين هدف را تأمين کند و گاهي شهادت مرد، گاهي هم ترکيب اين دو شهادت. از اين رو، از شهادت مردان در امور اجتماعي که غالباً مردان حضور پررنگتري دارند، بحث ميشود. در برخي امور نيز شهادت زنان پذيرفته ميشود؛ مثل اثبات ولادت، بکارت، اثبات عيوب زنان و…(1)
3. در بعضي موارد، شهادت مردان به شهادت زنان، ضميمه ميشود؛ مثل زنا (2) که غالباً طبيعت زن اقتضاي مشاهده اين مسأله را ندارد؛ به دليل روحيه حساس زن و حيا و عفّت بيشتر او؛ همچنين ميتوان گفت شرط ضميمه شهادت مردان، نوعي حمايت از زنان در قبال خطرات شهادت دادن عليه ديگران است که جنبه حقوقي و قانوني پيدا ميکند.(3)
4.در برخي موارد شهادت دو زن برابر با يک مرد است؛ مانند گرفتن شاهد بر انجام معامله که اين مورد نيز بيشتر مبتلا به مردان است و اين امور براي آنان اهميّت ويژهاي دارد. از آنجا که غالب زنان در اين امور دخالتي ندارند، احتمال فراموشي زنان نسبت به برخي جزئيات در آن بالاست. از اين رو، در قرآن فرموده: «دو تن از مردان خود (از مسلمانان عادل) گواه آريد، و اگر دو مرد نيابيد يک مرد و دو زن، از هر که (به عدالت) قبول داريد گواه گيريد تا اگر يک نفر از آن دو زن فراموش کند، ديگري به خاطرش آورد»(4)
پس شهادت دادن تکليفي بر عهده شاهد ميآورد و آثاري به دنبال دارد. از آنجا که شهادت دادن مربوط به امور اجتماعي و خبر دادن از چگونگي روابط در اين عرصه است، موارد بسياري از آن بر عهده مردان که حضور اجتماعي پررنگتري دارند، قرار ميگيرد و آنچه به حريم بانوان مربوط است، از شهادت آنان استفاده ميشود و در موارد ديگر با شروطي همراه است که از ويژگيهاي زن ناشي ميشود.
پی نوشت:
1. نجفي، جواهر الکلام، ج41، ص170.
2. همان، ص155؛ خميني، تحريرالوسيله، ج2، ص416.
3. هاشمي، گواهي زنان، کتاب نقد، 1378، شماره 12.
4. بقره، 282.
پاسخگویی به سوالات دینی my.pasokhgoo.ir