امروز یه همکلاسی جدید داشتیم؛

امروز یه همکلاسی جدید داشتیم؛
وقتی که با آقای ادیب وارد کلاس شد، یاسر از ته کلاس گفت: اَه، این چقدر قدکوتاهه!!🚶‍♂️

🚶‍♂️من و آریا و هومن داشتیم پیاده می‌رفتیم کتابخونهٔ محله‌مون که برای امتحان آخر هفته مطالعه کنیم.
توی مسیر آریا رو به من گفت: تو چقد یواش راه میری امیر!!

بعد از مدت‌ها توی یه مهمونی سمیرا رو دیدم.
داشتم با خوشحالی می‌رفتم سمتش که بهم گفت: اَه چقد چاق شدی آرزو!!🚶‍♂️

آخ آخ! نکنه تو هم از این جملات ممنوعه استفاده می‌کنی؟
آره؟!
پس #ترمز_کن

🔺عیب‌جویی یه بلای خانمان‌سوزه و ثمره‌ای جز تنها موندن نداره!🔻

بیا به جای اینکه مثل تیغ جراحی بیفتیم به جون عیب و نقص‌های دیگران،
براشون مثل چسب زخم 🩹باشیم.

@bornamontazer

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.