اوایل دفاع مقدس عماد مغنیه
اوایل دفاع مقدس عماد مغنیه و عدهای از نیروهای حزب الله در جبهههای ما با صدامیان میجنگیدند. بعد از آن عماد به تهران آمد و همراه با خانواده در خانه ای مستقر شد و دوره آموزش تکمیلی را گذراند. یک روز با ماشین برای جلسه به پادگان امام حسین آمد.
بعد از جلسه با هم صحبت کردیم. گفتم بیا با ماشین من برویم تا شما را برسانم. همینطور که مسیر را طی میکردیم و با هم صحبت میکردیم، یک دفعه گفت وایسا… برگرد پادگان.
گفتم: چرا خندید و گفت زنم را جا گذاشتم! گفتم چی میگی؟
گفت من با ماشین برای جلسه آمدم و خانمم توی ماشین بیرون پادگان منتظر من است.
📙راز رضوان. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63