آزار به همسايه ، دليل بى ايمانى است
عمروبن عكرمه مى گويد: به محضر امام صادق (ع ) رفتم و عرض كردم :
(همسايه اى دارم مرا اذيت مى كند).
امام فرمود: (با او رفتار پر مهر داشته باش ).
عمروبن مكرمه گفت : (خداوند او را نيامرزد)، عمرو مى گويد: وقتى اين را گفتم ، امام صادق (ع ) از من رو گردانيد، و من خوش نداشتم ، از آن حضرت با اين حال خداحافظى كنم ، عرض كردم : (اين همسايه ، با من چنين و چنان مى كند و مرا مى آزارد).
امام صادق : آيا به نظر تو اگر با او بد رفتارى كنى به حق خود مى رسى ؟
عمروبن عكرمه : (آرى ، من بر او مى چربم ).
امام صادق : اين همسايه تو، حسود است ، و در مورد نعمتهايى كه خداوند از فضل و كرمش به افراد داده ، نسبت به آنها حسادت مى ورزد، اگر آن كسى كه داراى نعمتهاى الهى شده ، اهل و عيال دارد، او به اهل و عيال او آزار مى رساند، و اگر اهل و عيال نداشت ، بلكه خدمتكار داشت ، به خدمتكار آن كس آسيب مى رساند، و اگر او خدمتكار نداشت ، شبها را بيدار مى ماند و روزها را با خشم به پايان مى رساند (اينك اين حكايت را گوش كن :)
در عصر رسول خدا(ص ) شخصى از انصار به حضور رسول خدا(ص ) آمد و گفت : (در محله بنى فلان ، خانه اى خريده ام ، نزديك ترين همسايه ام كسى است كه نه اميدى به خيرش دارم ، و نه از گزندش در امان مى باشم )، پيامبر(ص ) به على (ع ) و سلمان و ابوذر و شخص ديگرى به گمانم مقداد، فرمود: به مسجد برويد و با صداى بلند اعلام كنيد:
لا ايمان لمن لم يا من جاره بوائقه
(آن كسى كه همسايه اش از آزار او آسوده نيست ، ايمان ندارد).
على (ع ) و سلمان و ابوذر و مقداد، اين دستور را اجرا كردند، و سه بار سخن پيامبر(ص ) را با صداى بلند به مردم ابلاغ فرمودند، سپس پيامبر(ص ) با دست خود به چهار طرف اشاره كرد و فرمود: (تا چهل خانه در چهار طرف ، همسايه انسان ، به حساب مى آيند).(519)
|