شهيد نوجوان عليرضا کريمي
آن روز، به مسجد نرسيده بود. براي نماز به خانه آمد و رفت توي اتاقش.
داشتم يواشکي نماز خواندنش را تماشا ميکردم. حالت عجيبي داشت.
انگار خدا، در مقابلش ايستاده بود. طوري حمد و سوره ميخواند مثل اين که خدا را ميبيند؛ ذکرها را دقيق و شمرده ادا ميکرد.
بعدها در مورد نحوهي نماز خواندنش ازش پرسيدم، گفت:
«اشکال کار ما اينه که براي همه وقت ميذاريم، جز براي خدا! نمازمون رو سريع ميخونيم و فکر ميکنيم زرنگي کرديم؛ اما يادمون ميره اوني که به وقتها برکت ميده، فقط خود خداست.»
وبلاگ مروت
منبع
https://b2n.ir/q64037