🖥روایتهای زنانه از قلب ایران
❤️از ما زنهای ایرانی برمیآید
📝تکنگاریهایی به قلم زنان ایرانی از روزهای دفاع مقدس ملت ایران در برابر رژیم صهیونی در خرداد و تیر ۱۴۰۴
📝معصومه امیرزاده
باد از بادگیر تو میخزید و حجم اتاق را پر میکرد. مادرم زیر طاقچه به نامه پدرم نگاه میکرد. من با قندانهای ورشو بازی میکردم. تلقوتلوق درِ قندانها، سکوت بعدازظهر تابستان را میشکست.
مادرم با پَرِ دَستار وِیل زیر چشمهایش میکشید. نامه پدرم را بوسید و خواند. اندکی از صدایش با ذرات ریز معلق به سمت آسمان میرفت و باقیش پس از برخورد به صورت سبزه من از چهاردری چوبی به حیاط پرنخل خانه میریخت.
با سلام و درود بر امام امت و آرزوی سلامتی رزمندگان اسلام و پیروزی حق علیه باطل. از حال من اگر جویا باشید، ملالی نیست جز غم دوری شما. مدتی است به جزیره مینو رفتهایم. تمام آرزویم این است که پیروز شویم و به خانه برگردم و مَصی گُلَک را روی سینه بگذارم. مادرم به اینجای نامه که رسید، با چشمهای نم زده گفت: «مَصی گُلَک» و به هقهق افتاد. مرا بدون این که نشانهای از خواب داشته باشم توی بغل استخوانیاش گرفت و خواند.
لالا لالا گل خشخاش، بابات رفته خدا همراش
لالالالا گل پسته، بابات رفته کمر بسته
حالا هی زنگ میزند که مادر نصف عمر شدیم. اسرائیل ذلیل شود. آتشبس شده؟ میخندم و میگویم فعلا مجبور شد عقب بکشد اما شما مگر دخترتان را برای همین روزها تربیت نکردهاید؟ با همان لالاییها برای همین لحظهها. مادرم سکوت میکند. من میمانم مادر. در جنگ در آتشبس در خطر. و زندگی را مثل خودت جاری میکنم. این کار از ما زنهای ایرانی بر میآید.
📩روایتهای خود را برای انتشار در رسانه ریحانه به حسابهای زیر ارسال کنید.
🖥 ایتا (https://eitaa.com/reyhaneh_contact) | بله (https://ble.ir/reyhaneh_contact) | روبیکا (https://rubika.ir/reyhaneh_contact) | سروش پلاس (https://splus.ir/reyhaneh_contact)
🖥 @khamenei_reyhaneh