🔰 آسمان غرق به خون
آسمان غرق به خون از شفق تنگ غروب
روشنی گشته و خونین شده در چنگ غروب
پرده شهپر مرغان زند آهنگ غروب
دل سودا زدگان هم شده همرنگ غروب
ای دلا همهمه ی باد وزان می شنوی
زجه و ناله ی اوراق خزان می شنوی
آه سودا زده ی نای شبان می شنوی
شکوه ی بلبل ناکام جوان می شنوی
بازآ بازآ هر آنچه هستی بازآ
گر گبر و یهود و بت پرستی بازآ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صدبار اگر توبه شکستی بازآ
مرغ حق است که از پرده ی جان می نالد
این خزان است کزو چرخ و زمان می نالد
از خزان گشتن گل دیده ی خلقت بگرید
دایه غم زده پیر طبیعت بگرید
💬 حسین فخری
@Hasanabbasi_students