خاطرات شهید سید مصطفی خادمی…
🔰مقام معظم رهبری:
یاد و خاطره شهداء کمتر از شهادت نیست.
🌹#شهدا_را_یاد_کنیم، حتی با ذکر یک صلوات.
سال ۶۲ است و بعد از اولین اعزامش تازه دو روزی است که مرخصی آمده است. صدای اذان مغرب را که از مسجد چهارمردان میشنود از جایش بلند میشود و پیراهنش را از روی چوب لباسی برمیدارد.
–مامان نمیخواد علی رو بفرستی نونوایی، بعد از مسجد خودم ۵ تا میخرم.
هنوز اذان تمام نشده به مسجد میرسد. صف اول پر شده و او در صف دوم میایستد. جانماز سبز رنگش را از جیب شلوارش در میآورد و روی فرش قرمز مسجد پهن میکند.
–همه سیدا جانمازشون سبزه یا تو انقدر برات مهمه که همه چیزت تر و تمیز به هم بیان خوشتیپ؟
مصطفی سرش را بلند میکند و با چهره پسری ۱۶ ۱۷ ساله روبرو میشود.
–داوود رضایی؟! اینجایی؟ چطوری پسر؟!
–یادت رفته؟! قرار گذاشتیم تو مرخصیها همه بچهها همدیگه رو اینجا ببینیم.
مصطفی داوود را محکم بغل میکند.
🥀 شهید #سید_مصطفی_خادمی
📙 #سجده_بر_موجها
🖋 #سارا_تقی_زاده
برای خرید کتاب کلیک کنید👇
🔗https://ketabejamkaran.ir/158076
☀️#روزنگار
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
ketabejamkaran