معنى قرآن ز قرآن پرس و بس

معنى قرآن ز قرآن پرس و بس

ابوالقاسم كوفى در كتاب ((تبديل )) گفته است ((اسحاق كندى در زمان خود فيلسوف عراق بود. در خانه خود نشست و عزلت اختيار كرد و شروع كرد به نوشتن تناقضات قرآن . روزى يكى از شاگردان او خدمت امام ابومحمد صلى الله عليه و آله و سلم رسيد. حضرت به او فرمود: آيا در ميان شما مرد رشيدى نيست كه استادتان كندى را از اشتغالى كه درباره قرآن شروع كرده ، باز دارد؟
شاگرد گفت : ما شاگرد او هستيم ؛ چگونه مى توانيم در اين مساءله و يا غير آن به او اعتراض كنيم ؟
حضرت فرمود: مى توانى آن چه را مى گويم به او برسانى ؟
گفت : آرى .
آنگاه حضرت فرمود: نزد او برو و با او نرمى كن و انس بگير و در هدفش ‍ يارى اش كن . وقتى ميانتان انس برقرار شد، بگو: مساءله اى براى من پيش آمده كه مى خواهم از تو بپرسم . او از تو خواهد خواست كه بپرسى در اين هنگام بگو: اگر گوينده قرآن نزد تو آيد، آيا جايز است كه مرادش از آن غير اين معانى باشد كه تو اراده كرده اى ؟ او خواهد گفت : آرى ، شخص مى تواند وقتى كه چيزى را شنيد، از آن معنايى را بفهمد وقتى كه به تو جواب مثبت داد، بگو: از كجا معلوم ؟ شايد (از قرآن ) جز آن چيزى كه تو اراده كرده اى قصد كند و به غير معانى خود وضع نمايد.
آن شخص نزد كندى رفت و با او الفت گرفت تا اين كه اين مساءله را به او القا كرد.
كندى گفت : اين مطلب را دوباره تكرار كن ! و او تكرار كرد پس كندى فكر نمود و ديد آرى ، اين مساءله در لغت احتمال دارد و ممكن است )).(100)

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.